(اشعار و سروده های دلنشین)
اندیشهٔ گل…
انـــدیشه ی گـــل در دل من بـــار نهاده
مهری به دل از گلشن دلدار نهـاده
از نغمـــه ی دلـــزای می آلــوده ی دلبر
انگشــت تعجب به لـبش تار نهاده
خشکــــانده درونــم علـف هـرز شقاوت
آتش به دل هـر چه بود خـار نهاده
در محفــــل انسـش زتجلـــای معــــانی
انــدیشه ی نو بر کف حضـار نهاده
زاین فکرت نیکو که عمل زاده ی آن بود
تاجــی به ســرم از زر ایثــار نهاده
جــانم که در آوردگــه ظلمت ونور است
انــگشت نشان بـر خط پیکار نهاده
در جــــام وجـــودم بنهــاد او زر حکمت
چون دانـه ی لعلی که دل نار نهاده
آلــــوده عشقـش نبرد جــامــه ی بهبود
این مـی به ابــد در دل بیمـار نهاده
تـا بنگــــرد از اوج معـــانی دل الیـــــار
عشـقش سر او را به سـر دار نهاده
الیار (جبار محمدی)
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار و ابیات عاشقانه اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) انـــدیشه ی گـــل در دل من بـــار نهاده اندیشهٔ گل بیت زیبا جبار محمدی دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) زیباترین شعر سروده سروده های الیار (جبار محمدی) شعر شعر عاشقانه زیبا غزل غزلیات الیار (جبار محمدی)