( اشعار و دلنوشته های عرفانی )
یا رب…
یـا رب درونـی عطا کن به از برون
کــایـــد بــرون مرا رنــــگی از درون
باطــن به صـــدق بیــارایم و صفـا
کــــردار خود بــکنم عــاری از فسون
در گــردباد غبــارین نفــس و دل
در عشـــق خود بچشـان باده ی جنون
در چـاهســـار تـــردد میــفکنــم
ده رتبتــــی به مــن از آسمــان فزون
کــاری مکن که دراین دام احتیاج
دستــی بــرم بـــه تمنــا ز مــرد دون
درگیـرودار جهــانی چنیـن فسون
مـا را رهـا کــن از این قید چند و چون
شکرت کنم که خدا! داده ای به ما
عمـــری به عزّت و انعــــام گونه گون
الیــــار را به حقیقـــت دچــار کن
تا پای حــق چکــدش قطره های خون
الیار (جبار محمدی)
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا و دلنشین اشعار و ابیات عاشقانه اشعار و دلنوشته های عرفانی اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جبار محمدی دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) زیباترین شعر سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عاشقانه و زیبا شعر شعر زیبا و دلنشین شعر عاشقانه زیبا غزل غزلیات الیار (جبار محمدی) یـا رب درونـی عطا کن به از برون یا رب