(شعر و دلنوشته)
آهوی وفا …
جــــانم ار بـــاده ننوشــد نبرد گوی وفا
کاو به تدبیـر دل آورد سر از کوی وفا
مرغ دل هر شبه بال آرد از این بام وجود
تا کـــه پرواز کنـــد گـرد تکاپوی وفا
ایـن تـــلاطم ننشیند به دل اندر یم دهر
تا ننـــوشم قـدحی از کـرم جــوی وفا
تا رســانم به کمال این دل دلبستـه به یار
می برم جام گلی سوی دل از بوی وفا
رنـــگ رخســـاره بتـــابـد اگرم رو نکند
بخـت جانی که وزد از حرم مــوی وفا
می سپــــارم تـن خـود بر لبه ی تیـغ جفا
گر خـــزانی به بر آید ز هیاهـوی وفا
عشق خود می برم اندر صدف گوهر جان
تا بسنجــم سر پیمان به تـرازوی وفا
بار الهـــــا! بنشــــان تـا به ابــد بر دل ما
تیری از ناوک برخاسته از سوی وفا
ای خوش آنروز! که آید ز نسیمش خبری
زجــواز کـرم بوســه ای از روی وفا
دل الیـــــار نیـــارامــد از ایــن کار شکار
تا نیــارد به کمند خودش آهوی وفا
الیار (جبار محمدی)
Tags آهوی وفا ابیات الیار (جبار محمدی) ابیات عاشقانه اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا و دلنشین اشعار و ابیات عاشقانه اشعار و دلنوشته های عرفانی اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جــــانم ار بـــاده ننوشــد نبرد گوی وفا جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دیوان اشعار زیباترین شعر ساحت میآلود سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عاشقانه و زیبا شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر عاشقانه شعر عاشقانه زیبا شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزلیات الیار (جبار محمدی)