( دلنوشته ها و ابیات زیبا )
عالم از ما نغمه پردازند و خاموشیم ما
مردم از ما هوشیارانند و مدهوشیم ما
هیچکس ما را نمی آرد به خاطر ای عجب…
یاد عالم می کنیم اما فراموشیم ما
در بر نااهل، اگر نیش ایم جای شکوه نیست
در مذاق اهل دل روح افزاتر از نوشیم ما …
شعله این دیگدان عام است خام و پخته را
پخته تا گردند خامی چند ،در جوشیم ما
خانه ی فرهنگ دراین کشور از نیروی شعر
سر بشعری برد اما خانه بر دوشیم ما
“پرتوا ” براهل صورت خواجگی هم مشکل است
اهل معنی را غلام حلقه در گوشیم ما
( پرتو بیضایی )