“خورشید” سینه ریزت
دو “ستاره” گوشواره هایت ..
عاشقم و از جیب خلیفه می بخشم!
•
زیباترین شهر،
شهری ست که در آن عاشق شدهای،
حتی اگر زشتترین جای دنیا باشد!
•
زندگی است دیگر ..
گاهی می شود،
گاهی نمی شود،
البته بیشتر وقت ها نمی شود .!
•
بدهکار هیچ کس نیستم
جز همین ماه
که تو را به یادم می آورد
•
بعضی ترانهها را میتوان
بارها و بارها
گوش داد ..
بعضی انسانها را میتوان
بارها و بارها
دوست داشت ..!
•
زن های همسایه به من مشکوکند
می گویند این زن
هرروز زیباتر می شود
نمی دانند هرروز
بیشتر به تو
فکر می کنم ..
•
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
گرمای وجودت را می خواهم …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
•
کافه چی بر روی میزها شعر می نویسد
اینجا طعم دلتنگی ها
از قهوه هم تلخ تر است … !
•
خدایا درسته
خیلی گناه دارم
ولی خب گناه دارم!
•
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
•
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این کافه
تا تو مرا در آغوش کشی …
•
هیچکس
جز تو نمیتواند
نجاتم دهد
وقتی انگشتهایم میان
موج موهایت غرق میشود
•
بچه شده ام
یاد بازی های کودکی کرده ام
آخر مدتی است
در هوای تو تاب می خورم ..
•
کام اول و عمیق از سیگار
طعم قهوه تلخ گوشه دنج کافه
بوی برف نو که می بارید
و دست هایی که روی پیانو می رقصید
فرصت عاشقی کردن بود
جای تو خالی اما …