( اشعار عارفانه )
رشتهٔ عشق …
تقدیر جان مرا حق نوشته است
از خاک و شبنم عشقم سرشته است
هر دل کــه بگذرد او از مسیر عشق
دانــــد به درگــه حق، عشق، رشته است
این رشته می بردم تا به بام عـــرش
بر مسنــــدی کـــه نه جای فرشتـــه است
بس گل دروده دراین ره، هَزار جان
از مزرعـــی که در آن، بذر، کِشتـــه است
انـــدر منـــای جمــالــش بدیده ام
بس کُشته ای که از آن کُشتـه، پشته است
آورده از چَــهِ ظلمت، دلـــم بــرون
این دل ز شـــادیش، از جان گذشته است
گــر دل ز مـرز جفــایش، گذر کند
دانـــم به تیــــغ غـــم عشق، کشته است
گریــم بر آن دل بی بهـره از غمش
آن کــاو که صیـــد کمندش نگشته است
الیــــار! از آن، بنریزد غم از دلــت
کایـــزد تو را به چنین غـــم، بهشته است
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) ابیات عاشقانه اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا و دلنشین اشعار عارفانه اشعار و ابیات عاشقانه اشعار و دلنوشته های عرفانی اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا تقدیر جان مرا حق نوشته است جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دلنوشته های سایت زمزار دیوان اشعار رشتهٔ عشق زیباترین شعر سایت دلنوشته سایت شعر سایت شعر و دلنوشته سایت عاشقانه سایت غزل سروده سروده ها و ابیات عاشقانه سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عاشقانه و زیبا شاعرانه ها شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر عاشقانه شعر عاشقانه زیبا شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزلیات الیار (جبار محمدی)