دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
•
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
•
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ
•
•
اسمش عشق است…
نه علاقه…
نه عادت…!
حماقت محض است…
دلتنگ کسی باشی…
که دلش با تو نیست…!
•
•
گاهی تنها ماندن تمرین بدی نیست
زیرا در همه حال باید منتظر بی وفایی بود
•
•
تمام دردها فراموشم می شود
وقتی چشمان تو
در مقابل خیالم
قَد عَلَم میکنند . . .
•
در صدا کردن نام تو
یک “کجایى” پنهان است
یک “کاش مى بودى”
یک” کاش باشى”
•
نمی دانم
چرا امشب واژه هایم
خیس شده اند . . .
مثل ِ آسمانی که امشب
می بارد …
و اینک باران
بر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم
می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد …
تا شاید از لحظه های ِ دلتنگی
گذر کنم…
•
تو که می آیی
پنجره ای باز می شود
پرده بی رنگ دلتنگی
کنار می رود
آرام میان جانم
خانه می کنی . . .
•
من ماندم و ۱۶ جلد لغت نامه،
که هیچ کدام از واژه هایش مترادف
این “دلتنگی”های لعنتی نمیشود
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد !
درد دارد…
•
چه فرقی می کند
آن سوی دنیا باشم
یا فقط چند کوچه آن طرف تر…؟!
پای عشق که در میان باشد
دلتنگی دمار آدم را در می آورد …
•
سوهان می کشم
قصه ی دلتنگی هایم را،
تا هموار سازم
جاده های آمدنت را …
•
دلتنگی من تمام نمیشود
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگتر میشوم
برای تو . . .