شعر مدح امام حسین (ع)
در جواني بي حسين احساس پيري ميكنم … (اشعار ولی الله کلامی فرد زنجانی )
در جواني بي حسين احساس پيري ميكنم
بگذر از پيري كه احساس حقيري ميكنم
دولتِ عشقش بنازم با لباس نوكري
در سفارتخانه ي دلها سفيري ميكنم
من فقير اهلبيتم ليك كَشكولم پُر است
فخر بر تاج ِ شهان با اين فقيري ميكنم
گفت زاهد: از چه رو بر سينه محكم ميزني؟
گفتم از آئينه ي دل گَردگيري ميكنم
من اسير رشته ي زلف حسينم ، مدعي
ناز بر آزادگان با اين اسيري ميكنم
گر اميرالعاشقين اين عشق را امضاء كند
ميروم عرش و ملائك را اميري ميكنم
در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفت
خود بيا، بي خود بيا مهمان پذيري ميكنم