( شعر زیبا )
ميَم در جام و ماهم تا سحر در روزنست امشب … (نظیری نیشابوری)
ميَم در جام و ماهم تا سحر در روزنست امشب
دو دستم تا به وقت صبح طوق گردنست امشب
دو چشم حجله آئين بسته اندر گريهٔ شادى
درو بام از چراغان سرشکم روشنست امشب
همه شب بر لب و رخسار و گيسو مىزنم بوسه
گل و نسرين و سنبل را صبا در خرمنست امشب
مغنى مىگسارى مىکند ساقى نواسازى
از اين شادى که در بزم حسودان شيونست امشب
به دل طرح وصال جاودانى نقش مىبندم
گرم خود دوست مىآيد به خلوت دشمنست امشب
به اقبال محبت شاهد مى در نظر دارم
نه من با بخت خويشم نه نظيرى با منست امشب