( شعری تقدیم به شهدای آتش نشان )
دلم آتشفشان بینشان شد (سید حسن رستگار)
خبر تلخ و خبر سنگین، خبر، درد
دوباره بغض، گریه، اشک، سردرد
دلم آتشفشان بینشان شد
درون سینهام شد شعلهور درد
نشد مام وطن آسوده، آرام
رهایش میکند یکدم مگر درد
پدر از این خبر زانوش لرزید
پدر جنگیده عمری با کمر درد
خبر میگفت مردانی اَبَر مرد
خبر را گفت با دردی اَبَر درد
خبرها گفت بیش از بیست جانباز
خبرها در کلامی مختصر، «درد»
همیشه بیست تصویر خوشی داشت
ولی حالا عدد شد ضرب در درد
مفاتیح الجنانم را بیارید
دعا گاهی اثر کرده است بر درد