( دلنوشته زیبا و عاشقانه )
با بال شکسته پر کشیدن هنر است
بی چشم طلوع عشق دیدن هنر است
با دیدن موج عشق در برکه ی چشم
از ساحل عقل و شک رهیدن هنر است
تا کعبه ی دل به سینه رفتن همه سهل
بر صاحب کعبه خود رسیدن هنر است
آزادی و مدح سرو گفتن به چه سود
این میوه ی تر ،ز سرو چیدن هنر است
گر شمع دلی به آه سردی همه مرد
با نام وفا نفس بریدن هنر است
از تیره ی خاک ، پر به دل ارث رسید
با بال و پری چنین پریدن هنر است
با این همه یار ، کار دل گشته چه سخت
دلدار یگانه ای گزیدن هنر است
پروانه به شمع راز خود فاش نمود
این راز نگفته را شنیدن هنر است
گر لحظه ی عاشقی مهی رخ ننمود
دیوانه شدن چو مه ندیدن هنر است
بر شاخه ی دل همیشه سیبی همه سرخ
این میوه ی عشق را نچیدن هنر است
*
*