دل نوشته های عاشقانه با مضمون تنهایی…
ای صمیمانه ترین آیه مهر ، با صمیمانه ترین یاد به یادت هستم
::
حاصل عشق مترسک به کلاغ، مرگ یک مزرعه است !
::
کوه چون سنگ بود تنها شد ؟ یا چون تنها بود سنگ شد؟ من که نه سنگ بودم و نه کوه ، چرا تنها شدم ؟
::
::
هی کافه چی ! میزهایت را تک نفره کن ! نمیبینی همه تنهاییم؟!
::
::
دارم دق میکنم دلتنگم ، بازم با درد میجنگم ، بازم میرم توی دنیام ، تو اونجا هستی تو چنگم ، تو دنیام مثل خورشیدی ، به من گرما می بخشی ، تو دنیام چشمای مستت منو باز میکنه وحشی ، من این جنون بیحد رو با تو حس میکنم هردم، تو این تلقین مصنوعی با حضور تو من زنده ام ، میخوام با تو برم دورشم از این بی همدلی و غم ، برم با تو بازم تو اوج ، بازم بگم که پابندم ، توی دنیای من با تو ، دیگه هیچ زخمی کاری نیست ، همه قفلارو وا کردم با دستایی که خالی نیست ، تو دستت رو به من دادی منم دستاتو بوسیدم، بدون با گرمای دستات به دنیام باز نفسم میدم
::
::
اشک چشام جمع شده، یواش یواش سنگ شده، خبر داری چه اندازه، دلم برات تنگ شده
::
::
کاش میفهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکم تر بگیری و بلند تر بگویی بمان ، نه اینکه شانه بالا بیندازی و آرام بگویی هرطور راحتی ….
::
::
دوباره سیب بچین آدم، همه خسته ایم! بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند!…
::
::
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را … حالا که دری هست مرا بال و پری نیست … حالا که مقدر شده آرام بگیرم … سیلاب مرا برده و از من اثری نیست … بگذار که درها همه بسته بمانند … وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
::
::
این چه حسی است ؟ کاش میگفتی چیست، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست !
::
::
دوستت دارم ، حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ ، در حسرت یافتنت ، تمام پس کوچه ها را ، زیر باران قدم بزنم !
::
::
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم … خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم … خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم … در این تنهایی مطلق که میبندد به زنجیرم ….
::
::
گفتم : خدایا همنشینم باش ، گفت : من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند ؛ گفتم : چه آسان به دست می آیی ، گفت : پس ساده از دستم مده!
::
::
زیباترین سلام دنیا ، طلوع خورشید است ، آنرا بدون غروبش تقدیم شما میکنم
::
::
همرنگ تمام آروزهای منی … غارتگر قلب و جان و دنیای منی … دور از نفس کشیدنم ممکن نیست … من ماهی تشنه ام تو دریای منی ….
::
::
به کلبه کوچک دلم دعوتت میکنم ، تا بدانی در اجاق سرد دلم چیزی جز یاد تو نیست
::
::
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم … نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم … مرا اسیر خودت کرده ای دعایی کن … که آخرین نفسم را برای تو بزنم
::
::
مرا ببخش اگر به تو پیله کردم ، قدری طاقت بیاوری پروانه میشوم و میروم !
::
::
گفتن کلمه (دوستت دارم) یک ثانیه طول میکشه ، توضیح (دوستت دارم) سه تا چهار ساعت طول میکشه ! ولی ثابت کردنش یک (عمر) طول میکشه …..
::
::
چه فرقی هست بین من که اینجام و تنهام و قلبم پر ز نامردی های دنیاست ، با تو دلبر شیرین زبانم که غرق عشق و مستی میشوی و میروی و پشت پا میزنی به هرچی که داشتیم !؟
::
::
قلابت را بدون طعمه بیانداز ، اینجا پر از ماهی هاییست که از زندگی سیرند!
::
::
به سلامتی اونی که واسه رفتنش گریه کردی … اون رفت واسه رفیقاش تعریف کرد، و با هم خندیدند….
::
::
اینکه سرت هر بار با یکی گرم باشه دلیل بر ارزشت نیست، آنقدر بی ارزشی که خیلی ها اندازه تو هستند!
::
::
اگر دلت گرفت سکوت کن ، این روزها هیچ کس معنی دلتنگی را نمیفهمد !
::
::
آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده . نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه . واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه!
::
::
از سالها تقویم میماند ، و از من استخوانهایی که تو را دوست داشتند …
::
::
مترسک به کلاغ گفت: هرچی میخوای نوکم بزن اما تنهام نذار
::
::
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست ، پنهان کردن قلبی است که به بدترین شکل شکسته باشد
::
::
چکار کرد این دل ساده ام ! که اینگونه از چشمای تو افتاده ام ؟؟
::
::
زخمهایم به طعنه میگویند ، دوستانت چقدر بانمک اند !
::
::
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای ، این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
::
::
جلوی بعضی از خاطره ها باید نوشت ؛ خطر ریزش اشک ، آهسته به یاد آورده شود!