جمله های کوتاه و معنادار آذرماه؛
با تکه های اعصاب خورد شده ام ، پازلی جدید ساختم !
.
بارش سراب ، آواز ناودانها را برنمی انگیزد !
.
پدربزرگ وقتی بزرگ نبود ؛ پدر بود.
.
ماهی های بد اخلاق به «سگ ماهی» موسوم اند.
.
بازداشتگاه عکسها ، آلبوم است.
.
شب ٬ صبح را از خواب بیدار میکند !
.
هرچی فکر میکنم یادم نمیاد فردا چه اتفاقی افتاد.
.
در نزاع بین اعداد منفی و مثبت ، صفر خود را بی طرف اعلام نمود.
.
«ناله» اگر «نا» نداشته باشد «له» میشود…
.
آرزو دارم که روزی با چشمان خودم فاصله بین دو چشمم را ببینم.
.
اگر ساکنین کره زمین طاس بودند ، ماه از دیدن این همه ستاره لذت می برد.
.
وقتی هوس نقاشی به سرم می زند ، سیگار می کشم.
.
پشه ها با پوست تنم دارت بازی می کنند !
.
سرطان ستم باید عشق درمانی شود !
.
حوصله که سر برود ، اجاق زندگی خاموش میشود !
.
فروتنی دروغین ، خودستایی به عبارت دیگر است !
.
دلم برای آدم های گرسنه کباب است !
.
خشم ، چشم دیدن خنده را ندارد !
.
مرگ کجایی که زندگی مرا کشت ؟
.
ماهی در آسمان واژگون پرواز میکرد !
.
چون مادرش لال بود به زبان پدری صحبت میکرد.
.
برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد !
.
تا ساعتم پیژامه نپوشد شب نمیخوابد.
.
دلم تنگ می شود ، آن را قالب کفاشی می زنم !
.
اسرارم را به سکوت سپرده ام !
.
چه بی خویشتن است آینه !
.
افسون گل ، از یاد ریشه غافلم کرد !
.
برای اینکه حرف های بزرگ بزنم ، همیشه آنها را متر می کنم !
.
خدا چشم را برای چشم و همچشمی نیافریده است !
.
چشم سطل زباله به دست جاروست !
.
با مخالفت باد ، رضایت بادبادک برای پرواز جلب می شود !
.
در انتخاب واحد زندگی ، صداقت پیش نیاز همه درسهاست !
.
جاده عمر جاودان ، بن بست است !
.
گل آفتابگردان طلوع را تا غروب مشایعت میکند !
.
دلم هوای تازه میخواد ، همان طور که پشه های آن سوی پنجره خون تازه.
.
دریا غرق در خود است !
.
با آب و تاب تمام ، محاسن استفاده از عینک دودی را برای گلهای آفتابگردان شرح میداد !
.
بچه را که از شیر بگیری ، به تو حمله میکند !
.
صدای پای مسافر خسته ، از زبان کفشهایش شنیدنیست.
.
به تعداد شکستهایم ، روزنه امید دارم …
.
بعضی ها ، خودشان داد می زنند و بعضی قیافه هایشان.
.
درِ هر سکوتی را که بگشایی ، یک عالمه حرف از آن بیرون می ریزد.
.
مرگ ، کشیدن دندان لقی است به نام زندگی.
.
من او را به دل گرفتم ولی او از من به دل !
.
اگر پرندگان اسم مترسک را می دانستند نمی ترسیدند !
.
بهترین جا برای تبعید زنبوران مجرم ، گلهای قالی است !
.
تاریکی ، تنهایی را به آینه تحمیل میکند !
.
کاریترین زخمها ، با نیزه زبان زده شده اند !
.
گاهی اوقات گونه هایم پیست سرسره بازی اشکهایم می شود.
.
ماهی خوشبخت است چون هیچکس اشکش را نمی بیند.
.
وقتی دریای چشمهایش طوفانی میشد ، موج اشک بیرون می ریخت.
.
در “آی سی یو” ، عزرائیل به بیمار گفت : “آی سی یو”.
.
چون خودش «کر» بود ، خیال می کرد که مردم «لال» هستند.
.
گرسنه دعا میکند نمازش غذا شود.
.
تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهواره شد.
.
رشته کلامش طناب پیچم کرد !
.
بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه ازش میترسند.
.
حق نفس کشیدن را از ماهی سلب کردند تا زنده بماند.
.
هر وقت از خودش خجالت می کشید با چشم بسته به آیینه نگاه می کرد.
(اس ام اس خور)