مرا از یاد خواهی برد ؟ نمیدانم !

جمله های گریه آور و بسیار غمگین؛

مرا از یاد خواهی برد ؟ نمیدانم ! ولی میدانم از یادم نخواهی رفت
::
::

چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی به جز سلام نتونی بگی !
::
::

میدونی خوش بخت ترین زوج دنیا کیه … ؟
خنده و گریه . . . . !
به ندرت با هم دیده میشن اما وقتی با هم دیده میشن
اون بهترین لحظه ی زندگیه…!
::
::

مهربانتر از من دیدی نشانم بده ،
کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند…
::
::

این بار که آمدی
دستانت را روی قلبم بگذار
تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد
میلـــرزد . . .
::
::

“من”ی که کنارش “تو” نباشد ، بزرگترین پارادوکس دنیاست…
::
::

میترسم کسی بوی تنت را بگیرد ، دلت را بشنود و تو خو بگیری به ماندنش،
چه احساس خط خطی و مبهم ایست این عاشقانه های حسود من…
::
::
نبوده ، نیست ، نخواهد بود !
عزیزتر از تو کسی برای من . . .
::
::
این که من میکشم درد بی تو بودن نیست ، تاوان با تو بودن است
::
::
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی
عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی
عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم
::
::
اگر تو را امتحان میگرفتند ، بی شک من رتبه ی اول میشدم ،
بس که تکرار کردم نامت را در مرور خاطرات
::
::
دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود
انگار خودش نبود
عاشق شده بود
افتاد.شکست . زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود
عاشق شده بود
::
::
گفتی یلدا می آیی ، انار چشمانم را دانه دانه بر سر راهت ریختم تا راه خانه ام را گم نکنی
::
::
از چوپانی پرسیدند چه خبر ؟
با لحن تلخی گفت : گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم
::
::
خوش میگذره مال قدیم بود ، الان دیگه فقط خوشیم که میگذره
::
::
همیشه سعی کن با کسی دوست شوی که دلش بزرگ باشد
چون خودت را برای ورود به قلبش کوچک نکنی
::
::
فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را
گر نباشم در جهان هم باز میخواهم تو را
::
::
جناق میشکستیم و میگفتیم یادم تو را فراموش ،
امروز تمام استخوانهایم شکسته و هنوز فراموشت نکردم
::
::
فاصله ها دروغ هستند وقتی مهربانی تو از دور هم احساس می شود
::
::
روزی که دلم پیش دلت بود گرو….دستان مرا سخت فشردی که نرو
روزی که دلت به دیگری مایل شد….کفشان مراجفت نمودی که برو
::
::
وزهایی که می بینمت ، نفسم می گیرد و روزهایی که نیستی دلم …
اما تو باش ! تحمل اولی آسان تر است …
::
::
آدم باید عین مرسوله پستی سفارشی باشه …
یکی باشه همیشه تحویلش بگیره ، بگیرتش تو بغل !
امضا هم بده که تحویل گرفته شده و پس گرفته نمی شود …
::
::
از “تو” دلگیر نیستم ، از دلم دلگیرم که نبودنت را صبورانه تحمل میکند !
::
::
رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند
اما همیشه شیرین اند
مثل رویــــای داشتن تـــــــو . . .
::
::
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی
می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی
و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم
::
::
عشق ِ من ! :
بیا !
قول می دهم که :
قایقت شوم ؛
تو فقط بادبانم باش ! …
بگذار هر چه حرف پشت سرمانم می زنند ،
باد ِ هوا شود ؛
و دورمان کند
از این آدم ها … !
::
::
چه زیبا گفت مترسک، وقتی نمی شود به سمتت آمد، همین یک پا هم اضافی است
::
::
زخم های دستم را میبندند و میگویند چرا با خود چنین کردی ؟
ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند !
::
::
من به دنبال کسی میگردم که غمش را با من تقسیم کند
من دلم را با او و پس از آن هر دو با هم به تماشای بهار برویم
::
::
یک بار خواب دیدن تو… به تمام عمر می‌ارزد پس نگو
نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست
قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است ولی دل دریایست
تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
::
::
سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم ، عمرم بود
::
::
مهربان چگونه از یاد میروی ؟ وقتی که بر صخره ی وجودم کتیبه ای ؟
::
::
عشق یعنی توی گوشیت یه سری اس ام اس هست که،
عمرا دلت بیاد پاکشون کنی …

(سه علی سه)