جملات غمگین و عاشقانه؛
من خوشبختم!
همین که تو گوشه اى از این جهان راه میروى…
مى ایستى…
مى نشینی…
نفس میکشى وگاهى و گاهى و فقط گاهى…
به من فکرمیکنى…
::
::
حال و احوالمان عالیست!
هر روز گاومان میزاید اما مرغمان تخم نمیگذارد!!!
::
::
خسته ام
باور کن
از این سوال بی جواب
که هر لحظه میپرسم…
یعنی الان کجاست….!
::
::
صدا،رفت…
تصویر،رفت…
خاطراتش،مونده،نمیره
::
::
من از رفتار دستت
باگل سرخ
دانستم
عشق را میشناسی!
::
::
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد از این بالا نشینی ها…
::
::
از تمـــام دلتنگیها از اشکها و
شکایتها که بگــــذریم ….
بایـــد اعتــــراف کنم
مادرم که میخنــــدد
خــــــوشبختم…
::
::
دختر کوچولو بعد از تولد برادرش
پاشو توی یک کفش کرده بود که
باید با اون تنها باشه پدر و مادرش نگران بودند که نکنه
دخترشون از روی حسادت بچگانه
بلایی سر برادرش بیاره بعد از کلی اصرار ،پدر و
مادر کوتاه اومدند و اجازه دادند
دختر کوچولو صورتشو چسبوند به صورت نوزاد و پچ پچ کرد:نی نی جون،به من بگو خدا چه
جوریه؛من داره یادم میره
::
::
خاطرات آدم مث?تیغ کندمیمونه ک رو رگت میکشى!نمى بره اماتامیتونه زخمیت میکنه…
::
::
دلم واســه اون روزایــی تنــگ
شــده ، که کســی رو دوســت نداشــتم . چه خــوب بود اون بــی خــیالی ها…
::
::
” تو ” ته مزه ی تمام
نوستالژی های سال های بعد منی!
::
::
اى دل بى ارزش!لامصب یادبگیراگه کسى بهت گفت دوست دارم لزوما ب این معنى نیست ک کس دیگه اى رودوست نداره!!!
::
::
نه چای
نه باران
نه غذا
نه حتی یک لیوان آب
نه قهوه مورد علاقه ام
نه خیابان
نه خنده
نه فیلم
نه آدمها
نه نه نه…
پاکت سیگارم کو…
::
::
دلم برای یکنفر تنگ است
نمیدانم نامش چیست!
نمیدانم چه میکند!
حتی خبری از رنگ چشمانش هم ندارم!!!
رنگ موهایش را هم نمیدانم!
فقط میدانم
“باید باشد و نیست”
::
::
کلاه هم میخواهی سرم بگذاری
کلاه خودت را بگذار
::
::
اگه یه روز یکی دستت رو گرفتو…
دلت لرزید…
زیاد عجله نکن…
یه روز با دلت کاری میکنه…
که دستات بلرزه
::
::
هر روز تکراریست، امروز هم روز ساده ایست گنجشکها بیخودی شلوغش کرده اند.
::
::
تنهایى با ارزشه چون خالی از انسانهاى بى ارزشه…..!
::
::
بــه فکر نــوازش دست های منی!بی آنکــه بدانی ؛دلـــم است کــه تنهــا مانــده …دست هایــم ، دو تا هستند
::
::
غریبه شدن در این نیست که کسی جنس صدایت را نفهمد یا احساست را درک نکند هرگاه عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کرد آنگاه تو
غریبی…..
::
::
انقدرسرگرم” اوقات فراغت”بودم که فکری به حال”اوقات فراقت”نکردم…?تقدیم به نیلوفرکهتازه اومده ب راد .?ملیکا??و??
::
::
فرقی نمیکنه دخترباشی یاپسرهمین که بادل کسی بازی نکنی مردی….”ملیکا??و??”??تقدیم به مری??.
::
::
او ضمیر مفرد غایب نیست!
او همه ی دنیای من است…
::
::
مثل همیشه چشمانم تورا با دیگری دیدند و من طبق معمول بستمشان و گفتم:
اشتباه میکنید!
او فقط با من قدم میزند…
::
::
شک کرده بودم کسی بین ماست!
حالا،یقین دارم”من”بین دو نفر ایستاده ام!
چقدر تفاوت وجود داشت
بین واقعیت و طرز فکر من
::
::
حرفهایت،بوی دوست داشتن میدهند
اما…
فکری برای چشمانت بکن
::
آدم ها وقتــی از هـم دور مـی
شـونـد کـه دارنـد بـه کـس دیـگـری نـزدیـک مـی شـونـد ،
شــــک نکـــــن !…
حرفهاشون بهونست ……
که کاردارم
که میخوام تنها باشم
که مشکل دارم
که لیاقتت ندارم
که خوشبختت نمیکنم
همش بهونس…
::
::
تو با اون بخواب …
من با دیازپام …
تو از اون کام بگیر …
من از سیگار
::
::
خداوندا
نادانی دیروز،شادی امروزم را گرفت نادانی امروزم را بگیِر تا شادی فردایم را از دست ندهم…
::
::
خیلى دردناکه…
این همه زحمت مىکشى،،هفته رو تموم میکنی…
دوباره یکى دیگه شروع میشه!
::
::
هنوز هم حوالىخوابهاى شبانه ام پرسه میزنى!
لعنتى…
دیروقت است. آرام بگیر…
بگذار یک امشب را آسوده بخوابم…
::
::
هرجاى احساسم رالمس کنى،درد دارد!
جاى ردپایت کبود است…
جاى نگاهت تاول زده…
این آثار شکنجه ات است!
باشد…
عتراف میکنم که گفته بودم عشقم:
بامن ساده باش نه اینکه ساده ازعشقم بگذر!
میدانم حکمم تبعید است.
تبعید از رویاهایم…
::
::
خوبان راباید روی چشم گذاشت
کجایی؟چشم هایم بهانه ات را گرفته اند.
نورا
::
::
انقدردلتنگم ک دستانت نه
به دورهم راضی شدم(بیاازدورادور دستی تکان بده)
::
::
امروزتولدمه..
من تولد بدون امیرمو نمیخام..
خدایا من عشقمو ازت میخام..
::
::
تولد تولد تولد
تولدم مبارک..
تولدم مبارک نیس شکسته قلب داغونم..
خدایم عشقمو بهم برگردون!
::
::
ی سری ادما هستن تو زندگیت که اگه نبودن الان داشتی با خیال راحت نفس می کشیدی…
::
::
دوست دارم هایت راباورمیکنم!درست مثل امضای آخرنامه هایت که میگویی خون است اماطعم آب انارمیدهد…!سوگند
::
::
تنهایی رابلندترین شاخه درخت خوب میفهمد..إنگار بزرگ شدن واوج گرفتن دلیل تنهاییست…راستی؟؟؟خدا ازتنهایی بزرگ شد یا ازبزرگی
::
::
من وخیال توبازبه هم رسیده ایم!بغضی گنگ…هق هق هایی بی صدا…دقیقه هایی زرد…کاش میدانستی خیال تودراین سوی تنهای
بامن چه میکندتقدیم به دخترخاله معصوم
::
::
سلامتی سیگاری که صادقانه نوشته سرطانزا نه آبمیوه ای که رو جلدش نوشته ۱۰۰% طبیعی!
::
::
کاپشنم را مىپوشم…
چکمه هایم را…
کلاهم را…
شال گردنم را…
نمیدانم کافیست براى یخ نزدن قلبم، برای نگاه هاى سرد مردم؟!
::
::
گریه ام میگیرد وقتى می بینم اوکه همه ى دنیاى من بود!منت دیگرى را می کشد!
::
::
خواستم چشم هایش را ازپشت بگیرم، دیدم طاقت اسم هایی که میگوید راندارم..سوگند
::
::
دلم میخواد از این ب بعد هرکی بهم گفت دوستت دارم..برم بغلش،سرمو بزارم رو شونش آروم بگم:خفه شو..
::
::
من ب تو نمیام..
اما لطفا” تو ب خودت بیا..
::
::
قراره ی میدون ب اسم من بزنن..
باتشکر از همه عزیزانی ک تو این مدت مارو دور زدن..
::
::
من کوه شده ام..
و دیگر ب هیچ کس نمی رسم..
::
::
فقط یکیو میخوام باهاش برم کافه،
برم پارک،باهم قدم بزنیم
ربات هم بود..بود
بی احساسیش شرف داره ب احساس بعضی ها..
::
::
لیاقت میخواهد واژه”ما”شدن
لیاقت میخواهد”شریک”شدن
تو خوش باش ب همین”باهم”بودنهای امروزت..
من خوشم ب خلوت تنهایی ام
تو بخند ب امروز
من میخندم ب فرداهایت..
::
::
لاشه ی عشقت خواهد گندید
وقتی،طبق عادت همیشه
تقدیمش میکنی ب غیر..
(تک پیامک)