اس ام اس های رمانتیک و عاشقانه جدید؛
رفتن بهانه نمی خواهد، بهانه های ماندن که تمام شوند کافیست که بروی.
::
برف پاک کن جان میکند
باران اما
این سوی شیشه است…
::
مجنون ازروی سجاده کسی رد شد، مرد نماز شکست و گفت:
مشغول عبادت خدا بودم چرا این رشته بریدی؟
گفت: عاشق بنده ای هستم، تو را ندیدم، تو عاشق خدایی ، مرا دیدی !؟
::
::
نوشت “قم حا”…
همه به او خندیدند!
گریست…
گفت به “غم ها” یم نخندید
که هر جور نوشته شود درد دارد
از ته به سر بخوان
تا من آن روزها را بشناسی…!!!
::
::
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست
راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
::
::
دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی
دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم
اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه
بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
::
::
کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ / کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟
خواهد رسید فصل بهاری که میشود / آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو . . .
::
::
هنوز برایت می نویسم
درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .
::
::
میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !
::
::
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .
::
::
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟
::
::
ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !
یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم
وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .
::
::
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره ی ما جگر نه، خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری، پدرم مورچه ی کارگر است !
::
::
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت
ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت . . .
::
::
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو
گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو
::
::
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
::
::
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره
چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه
شک نکن . . .
::
::
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند که هر رهگذری را شبیه تو می بینم!!
نمی دانم غریبه ها “تو” شده اند یا تو “غریبه”؟؟!!
::
::
مواظب این اس باش چون یه دل توشه که خیلی هواتو کرده
::
::
من”ندار”بودم عروسک قصه ام پرید…
“دارا”که باشی”سارا”با پای خودش به سراغت می آید…
::
::
دوستانم را مرور می کنم تا
خاموشی ام نشانه ی فراموشی ام نباشد …
::
::
تنهائیم را با کسى قسمت نخواهم کرد، یکبار قسمت کردم چند برابر شد…
::
::
من عاقبت سخت ترین تجربه هایم
هیهات برآن سرکه نخورده ست به سنگم
::
::
احساس است؛ مزرعه که نیست شخمش میزنی لعنتی….
::
::
دلم برای خودم خیلی سوخت وقتی صدایم کردی “شما” …
::
بعضى وقتها چنان “کیشت” میکنند که سالهاى سال “مات” میمانى!
::
::
روى دست شب مانده ام
دیگرحتی خواب هم مرا نمى برد…
::
::
کاش میشد دنیا را تا کرد وگوشةاى گذاشت!مثل جانماز مادر…
::
::
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم
چه ها که می بینم و باور ندارم
چه ها ،چه ها ، چه ها ، که می بینم و باور ندارم
::
::
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است
کافیست دلت گیر باشد
هرروز دلگیر میشوی…
::
::
وقتایی حس آخرین بیسکویت مونده تو بسته ساقه طلای رو دارم شکسته و تنها
::
::
گفت : فرق رویا با آرزو چیست ؟
گفتم : آرزو یک حقیقت نزدیک است ولی رویا یک آرزوی شیرین دست نیافتنی !
گفت من رویا هستم یا آرزو ؟
گفتم رویایی که به حقیقت پیوستن آن یک آرزوی شیرین است !
::
::
دوستت دارم نه به این خاطر که دوستم بداری ، بدین خاطر که لایق دوست داشتنی . . .
::
::
همیشه بامن بمان.هیچکس عاشقانه تر ازمن نمیتواند تورابسراید.
::
::
برای اینکه اومدی سمت گوشی دست خالی برنگردی “صلوات”
::
::
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم
تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
::
::
هر چقدر می خواهی به من پیله کن دوست دارم پروانه گی را…
::
::
بگذارمرزتنهایی راردکنم…
ببین…گذرنامه ام فقط مهرلبهایت راکم دارد.
::
::
زیباترین ستایش ها نثار کسی که کاستی ها و لغزش هایم را میداندو باز هم دوستم دارد….
::
::
حالا که رفته ای
من هم خداحافظ
خوبیت ندارد عزرائیل را
بیش از این معطل کنم
::
::
میان مشغله ها گم شدم رفیق، ولی دلم برای هوایت همیشه بیکار است…
::
::
هر چه دلم راخالی میکنم دوباره پرمیشودازتو…چه برکتی دارد این عشقت
::
::
خدایا میوه ی کدام درختت را گاز بگیرم که از زمین رانده شوم.
::
::
یادآور سوره ى “توبه اى” برایم! بى بسم الله آمدى و به توبه کردنم انداختى!
::
::
همین که قاصدکی را فوت کنی تا عطر نفس هایت را با خود بیاورد برای دلم کافیست.
::
::
به پشت سرنگاه میکنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته باشد
اما افسوس
همه کاسه آب بدست منتظر رفتن من هستند
::
::
از پرواز۴٣٢به برج مراقبت!
توی قلبت جا برای ورود داری یا هنوز دورت بگردم؟
::
::
گفت :
ته مانده ی قهوه ات را
در فنجان بگذار
تا فالت بگیرم
ولی من
آینده ام را نوشیدم…
::
::
حالا که آمده ای
گریه نکن
دیگر مشق نمی نویسی
همه مدادهایت رنگی است
(پاتوق)