جمله های جدایی و گریه آور؛
من بی تـــو، شعر خواهم نوشت…
تـــو بی من چه خواهی کرد؟
::
غم انگیز است اگر تو را نخواهد !
مسخره است اگر نفهمی !!
احمقانه است اگر اصرار کنی…!
::
ایـــن بــار که آمــدی،
دستـت را روی قــلبــم بُگــذار…
تا بــفــهمی این دل بــآ دیدن تـو،
نمی تپد… اَز شــوق میلـرزد.
::
::
میخواهم این راهی که من وتو آمده ایم را ازابتدا ویران کنم تاهیچ کس به اینجایی که ما رسیده ایم نرسد
::
::
خدایا
گله نمیکنم…
ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده ای
که هر چه خواسته ام را
در کاسه ام میگذاری!
::
::
هم بازی قدیم
چشم نگذار
آنقدر دورم که
با شمردن همه اعداد هم
پیدایم نمی کنی!!!!.
::
::
سر بگذار بر دردِ بازوانِ من
دستِ نگاهم را بگیر
مرا دچارِ حادثهای کن که با عشق نسبت دارد
من… عجیب از روزگار رنجیده ام
::
::
انصـاف نیـست،
کـه دنیـا آنقـدر کوچـک باشـد
که آدم هـای تـکراری را روزی صـد بـار ببینـیم…
و آنـقدربـزرگ بـاشـد
که نتوانیم آن کسی را که میخـواهیـم حتـی یـک بـار ببینیـم
::
::
شاید دیگر نباشم
چه بودنی؟؟
وقتی شب کنار خودت میخوابی
صبح در کنار او بیدار میشوی
::
::
لمسَــت کردم
ای کاش هیچگاه تن به خواسته ات نمیدادم
همیشه فکر میکردم تا یکی شدن تنها یه قدم فاصله داریم
اگر میدانستم روزی لمس تنت اینگونه فاصله می اندازد
بین من و تو بین این همه احساس
هرگز تن به هوسی نمیدادم که می پنداشتم
انتهای ِ عشق است
::
::
عجیب درگیر اقلیم چشمانم شده ام
تا دلم هوای بودنت را میکند
باران میگیرد.
::
::
چیز دیگری نمی خواهم،
شاید فقط سهمم را!
از آغوش تو
که روزها به جنونم می کشد
شبها شاعر…!!
::
::
نامت را بر باد نوشته بودم
تا فراموشم شود
اما ندانستم
گردبادی از
نامت… یادت…
مرا به کام خود کشیده است
::
::
در من
کوچه هاییست که با تو…
سفر هاییست که با تو…
روزهایست که باتو…
شبهاییست که با تو…
عاشقانه هاییست که باتو…
نگشته ام
نرفته ام
سر نکرده ام
آرام نیافته ام
نگفته ام
می بینی چقدر با تو کار دارم؟
زودتر بیا!
::
::
چندی است زیاد حرف می زنم اما حرف هایم را نمی زنم…
::
::
منبع اس ام اس غمگین گریه آور
.
چقدر دلم
هوایت را می کند
حالا که دگر هوایم را نداری….
::
::
می دانی
که من
جز با تو
یا هر کس که باشم
باز تنهایم…؟
::
::
از زیـر سنـگ هم کـه شده پـیدایم کـُن
مـدت هاست که تـنهـایی هـای مـرا
دست هـای جـستجوگـری لـمس نکـرده انـد
::
::
هنوز هم
چشمانم نگاهت را
نگاهم لبانت را
و لبانم لبانت را نشانه میرود
در طلب یک بوسه
هنوز هم زیباست انتظار آغوشت را کشیدن
حتی زیباتر از گذشته
::
::
حوالیِ خاکستری رویاهایم نخواب؛
رنگ می گیرد تنهایی ات!
::
::
شبیه همه ی کارهای غیر ارادی ست
به تو فکر کردن؛
مثل نفس کشیدن، مثل تپیدن دل
اگر جلواش را بگیرم
مُرده ام!
::
::
گویـــا فرامـوش کـــرده ایی هـمـیـن دسـت و دلـــــبازی درخـرج کـردن احـسـاس بود کـه بـه عـشـقــم کــِـشـانـد… که به آتشم کشاند
::
::
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم.
::
::
دیر کرده ای ذره ای… به اندازه سفید شدن موهای من شاید…
::
::
دوقلب در گذر از سیاهی های شب
به دام عشق در می افتند
دو قلب که هرگز
فرصت دیدارشان نیست
::
::
مـن هـمانی ام که
بی تو
پای تمام دوست داشتنهایم ایستاده ام
::
::
قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود
(پاتوق)