جمله های تکان دهنده و طعنه دار؛
سوختنم را دیدی و خندیدی
خنده ات را دیدم و سوختم
خنده هایم را خواهی دید
دیدارِ ما به وقت سوختنت
::
::
به بعضی ها باید گفت هــــی فـــلانــی نردبـــان هــوس را بـردار و از اینـجـا بــرو،
با ایــــــن چــیــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـی رسد !
عـــشـــق بـــال مـــیخــواهــد کـه تـــو نـــــــداری . . .
::
::
تو مثل زمین قدرت جاذبت فوق العادست
اما کاش از پستی بلندی هاش
پست بودن رو یاد نمیگرفتی …
::
::
رو بعضی ها باید برچسب زد :
تست شد ، آدم نیست !
::
::
شاید بعضی وقتها راه رو عوضی برم ولی مهم اینه که هیچوقت با یه “عوضی” راه نمیرم !
::
::
گاهی دلت از کسایی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن !
خودشون … دنیاشون … زندگیشون …
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن ، این آدما وجودشون توی ذهنتم زیادیه چه برسه توو زندگیت !!!
::
::
آفت گرفته است خرمنی که هر روز سرش وعده میدادی …
لطفا واسه خالی کردن خودتون یکی دیگه رو پر نکنید …
::
::
آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام اما وقتی جای خالیه مرا ببینی آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !
::
::
کاش تو تقویم روز نامرد هم داشتیم که بشه به بعضیا تبریک گفت !
::
::
چقدر پابند بودن سخت است وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میکوبد …
::
::
بعضیا فقط روی کاغذ آدمهای خوبی هستن !
::
::
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
::
::
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛ همیشه میره سمت عنى مث خودش …
::
::
یادمه توی کتاب درسی دوران مدرسه یه شعر از سهیل محمودی بود که با این مصرع شروع میشد :
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
حالا هم وضعیت دلها شبیه شیشه هاش شهره : دوجداره ، ضد صدا ، بدون انتقال حرارت و گاهی مشجر یا یک طرفه !
::
::
تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او !
::
::
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
::
::
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم !
::
::
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابد با هم بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !
::
::
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم …
::
::
گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!!
::
::
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است …
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار میکند ولی بویش تا مدتها بر تنت می ماند !
::
::
patugh.ir
به بعضیا باید بگی :
عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !
“خراب شد تصویرت”
::
::
بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی :
خب ! بازی خنده داری بود ، حالا دیگه از زندگیم برو بیرون !
::
::
وقتی سایه ها بوی انسان نمی دهند پس همان بهتر که سایه ای بالای سرت نباشد !
::
::
مرد ضعیف بود که زن شد ضعیفه !
::
::
یاد گرفتم دستانم اینبار که یخ کرد دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند …
::
::
اصولا آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند درست همان آدم هایی هستند که ما مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم …
قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد !
::
::
میخواهم عوض شوم … چرا باید دلتنگ باشم ؟
تو باید دلتنگ شوی … می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم ، در دورترین نقطه … دقت کن رسیدن به من آسان نیست !
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان ، به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش !
::
به بعضیا باید گفت بى زحمت دست به دست خودتو گموگور کن نبینمت …
::
::
اشتباه من املایی بود ،
من فقط او را همدرد نوشتم ،
گویا او هم ، درد بود …
::
::
فرقی نمی کنه که به یه “دو پا” زیادی “جَو” بدین یا به یه “چهار پا” زیادی “جُو” بدین …
به هر حال از هر دوشون جفتک می خورین !
::
::
پراید شد ۲۰ میلیون ولی تو همون ۲ زاری که بودی موندی !
::
::
سیب از درخت افتاد
ستاره از آسمان
تو از چشم من
گاهی فرقی نمیکند از کجا ؟
سرنوشت مشترکی است سقوط …
::
::
بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـیـن ســـادگــــی !
::
::
نـشـستـه ام…
بـــیـاد ِ کــودکــی هـــایــم ،
دور ِ “غــلـط“هــا ،
یـک خــط ِ بـستـه مـی کـــشـم !
دور ِ تــــــــو !
::
::
چون شاخه گلی در لیوان
زخم های تنم
از تو آب می خورند …
::
::
اولا فکر میکردم من تنها کلید خوشبختی هستم
که به در قلب تو خوردم !
اما الان که نگاه میکنم میبینم قلب تو به هر کلیدی میخوره
::
::
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ،
این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند …
آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته !
::
::
بهتره نداشته باشمت !
تا این که داشته باشم و ندونم با چند نفر شریکم !
::
::
مهم این نیست که رفتی ، مهم اینه که دیگه برنگردی …
::
::
یه سری شدیدا به عینک نیاز دارن ،
واسه اینکه گوشامونو خیلی دراز میبینن !
::
::
شب ها
به وقت خواب
از طرف من
وجدانت را ببوس
اگر بیدار بود … !
::
::
هر چقدر
عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت،
بوی کثیف خیـــانت را میدهد…
عزیز لعنـــتی ام…
::
::
از شباهتتون فهمیدم که تو نسبتی با گاوآهن داری !
اومدی ، زندگیمو شخم زدی ، زیر و رو کردی رفتی …
::
::
باطریِ موبایل من …
موندگاریش بیشتر از ” relationshipe ” بعضی رابطه هاست !
::
::
آدامسمو با اون همـه “شیک” بودنش بعد نیم ساعت زیر کفشم له میکنم
تو که جای خود داری !
::
::
آدم نیمرو باشه ولی دورو نباشه …
::
::
کـمـیّت مهم نیست !
کـیـفـیـت مهمه که توام نداشتــی !
::
::
ببند در آن دلت را … که به روی همه باز است
یخ کردم …
::
::
هرکس به طریقی دل ما می شکند
اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی . . .
::
::
بعضیا ﻣﺜﻠﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪﻟــی ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻣﯿﻤﻮنن .!
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ ﯾﺎ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ…
::
::
نگران اشک هایم نباش !
از لبخندم بترس که معنایش اشک های فردای توست …
::
::
درد مـــــن چشمـــــانـــی بــــو د
کــه بــه مــن اشکــ ! هدیـــه میــــداد و بــه دیگــــران چشمــــــــکــ ـ ـ ـــ !
::
::
حالا که رفته ای
حسابی که هوا را بی من نفس کشیدی
سر دو راهی که رسیدی، به چپ برو
به جهنم ختم می شود !
::
::
محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد …
::
::
منطقی حرف زدن با بعضی ها،
حتی از پوشیدن دمپایی انگشتی با جوراب هم سخت تره !
::
::
با اونایى که دستشون به دهنشون نمیرسه درست حرف بزن،
ممکنه دستش به دهن تو برسه !
::
::
دستگاه مشترک مورد نظر از دست “دوستت دارم” های دروغ تو خاموش است،
لطفا دیگر تنهایش بگذار …
::
::
شاید با دروغ هایت مثل شب آرام باشی …
اما برای من مثل روز روشنی …
::
::
احـتــرام برای بعضــیـــا بیــشتر از کـــراکـــ و شیــشــه تـــوهــم مـیـاره !!
::
::
یه سری فکر میکنن شاخی هستن برا خودشون ؛
عزیزم تو موی زایدی ، باید بری تو سطل زباله !
::
::
فهمیدهام که نفرت هم مثل دیگر احساسات
مثل عشق ، قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
::
::
چشمهای تو شفافترین برکه هاست
اما قامت من شاید آنقدر بلند
که توی چشمهای تو جا نمی شود
باید برای عاشقی هایم
دریا می جستم !
::
::
حالم به هم می خورد از کلمه های “عزیزم” و “عشقم” ؛
من را همان “ببین” صدا کن…!
::
::
احترام من نسبت به تو…
به تنت زار می زند!
باید کمی از پهلوها برایت تنگش کنم؛
تا کمی اندازه ات شود . . !
::
::
اگر وجدان هم فروشی بود، برای خرید تمایلی نداشتی . . .
::
::
بر عکس فلش مموری ها که روز به روز کوچکتر می شوند و پرظرفیت تر
بعضی آدم ها روز به روز بزرگتر می شن و . . .
بی ظرفیت تر . . .
::
::
بودن با بعضیا لیاقت نمی خواد ، اعصاب می خواد !
::
::
همه چیز عوض شده جز تو
تو از اول هم عوضی بودی …
::
::
بعضی وقتا لازمه گیاه باشی و فتوسنتز کنی ولی محتاج بعضیا نباشی !
::
::
یه سری از عقل فقط دندونشو دارن . . .
::
::
به بعضیا باید گفت :
شما سیرابی گاوم نیستی چه برسه به جیگر ما !!!
::
::
پر گرفتم
حتی پرواز را هم تجربه کردم
ای کاش زودتر می رفتی . . .
::
::
به بعضی ها هم باید با متانت خاصی گفت :
لطفا یه دهن برامون خفه شو …
::
::
بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن ؛
فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد ،
اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی …
::
::
عاشق آن لحظه ام که نه از تو و نه از تعلقات تو خبری نیست . . .
::
::
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
“دیگر نمی خواهمت گــ ــمــ ــشــ ــو”
(پاتوق)