جمله های غمگین دل گرفته؛
مرا فقیر خواند انکه در راهش کفشهایم پاره شد..
::
آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی است که داشتن ان جبران همه نداشته هاست…
::
وقتی منتظرشی …
هر یه باری که صفحه گوشیت روشن میشه …
قلبت میریزه …
::
::
یکی از لذتهایی که دیگه نیست…..
اینه که بدون هماهنگی بیاد خونمون،،
منم به فکر اینکه یکی از اعضای خونست درو بازکنم بدون اینکه بدونم کیه،،
بعد یهو بیاد وتامن و دید شروع کنه به خندیدن(آخه میدونه چه حالی میشم)
منم همونجایی که وایسادم بشینم…
شروع کنم به گریه کردن از خوشحالی…
دستام بلرزه ومثل همیشه تپش قلب!!!!!
اونم بیاد بغلم کنه وبگه قربون چشمات که وقتی
گریه ای میشن قشنگ تر میشن،،
من که الان پیشتم
دیدی اومدم…
::
::
::
::
چه قدر چای
که ننوشیدم
در کافههایی که
با تو نرفتم
و چه نیمکتها
که مرا کنار تو
ندیده
فراموش کردند …
::
::
دلتنگم…
واسه دستای خاصترین مخاطب زندگیم…
واسه وقتایی که موهامو نوازش میکرد…
دلتنگه روزایی ام که مامانم موهامو میبافت برام…
::
::
به این جمله،عبارت،حرف!!
“مگه به من اعتماد نداری که…”
از زبان کسی که می گوید دوستت دارم!
جوابش این خواهد بود:آری اعتماد ندارم،نه به خودت،نه به حرفایت،نه به قسم هایت.
::
::
فصل عوض می شود جای آلو را خرمالو می گیرد جای دلتنگی را …دلتنگی !!!
::
::
از لذتایی که بعد رفتنش دیگه ندارم
نفس
کشیدنه……….
::
::
فکرش را بکن!
یک روز می آیی
و می بینی نه من هستم؛
نه این کلمات…
::
::
از کنارم رد شدی بی محلی اش آزارم نداد اما اذیت شدم وقتی گفت ندیدمت!
::
::
بی احســــــــــــــاس…حرفی که همیشه بهم میزد در جواب دوستت دارم ها و عزیزم گفتن هاش که جواب من همیشه گفتن وظیفته و دیوونه شدی و بیکاری و… بود!
یه بار بعد یه جروبحثمون ازم عذر خواهی کرد و تهش نوشت دوست دارم.منم فقط گفتم “منم همینطور”…بیچاره فکر کرده بود منظورم به دوست دارمش بوده و آخرشم بدجور زدم تو ذوقش…
از همون اولشم خیلی اذیتش کردم.از اول تا آخرش.
آخرش که بهم التماس کرد و من……..
درکش میکردم،حرفاشو میفهمیدم ولی نمیتونستم بمونم،چون منطقم تاییدش نکرد و فقط دوسش داشتم.
راست میگفت،خیلی بی احســــــــــــاسم!
::
::
ای خدا چرا این چند وقته همش جمعس!! ؟؟ اونم غروب…
::
::
یادت میاد روزی که شکسته بودم / از خودمو از همه خسته بودم ؟؟؟
یادت میاد اون غروب کزایی ؟؟ / غروبی که گفتی بهم کجایی ؟
با همه ی خستگی وجودم / گفتم خونه ای همه تارو پودم
شروع کردی به گفتن حرفایی که باورش سخته واسم تنهایی
تو لابلای حرفای تلخ تو / رسیدم به یه جمله ی سخت تو
گفتی که قسمت نیست که با هم باشیم
بیا تا چیزی نشده از هم جداشیم
با گفتن حرفات دلم هوری ریخت
پاهام که سست اشکامم هی میریخت …
نمیدونی که اون لحظه چه حالی بودم
از غمو غصه پر ؛ از شادی خالی بودم
میدونم الان سرت گرمه با یکی دیگه
منو نمیبینی ؛نمیخوایو نمیشه …
یادت میاد تمام گریه هامو ؟؟؟
ضجه هامو ؟ فریاد بی صدامو ؟؟؟
بخاطرت از همه چیم گذشتم
چی بودمو چی شدمو چی هستم ؟؟؟
اما چشاتو بستی و ندیدی …
رو همشون پا گذاشتی ؛ دل بریدی
تقاص چی رو پس میدم خدایا ؟؟؟؟!!!!!
میخواست منو اینجور ببینه ایا ؟؟؟؟!!!!!
::
::
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی …
::
::
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
::
::
حَتے لــوڪ خوش شانس هَم هَمیشـﮧ آخَرش تَنهایے…
بـﮧ سَمت غُروب میرَفت…
بـا ایـنـکـﮧ لــــوڪ بـــوב…
بــا ایـنـکـﮧ خـوش شـانــس بــوב !!…
::
::
با هــــر حســـ ـــی کـهـ دوستـــــ داری بخــــوان
ولی حرمتــــــ نگهـ دار …
اینجــــا خانه ی دل من استــــ ــ …
تازه واردم….
::
::
روزگار…
تسلیـــــمم…
سہمم از عشق هم ،
برای تــو!
::
::
تو اوج تلاطم قلبم فقط سکوت کردم
فقط سکوت نه سیکار نه کریه نه ۴جوک !! هیجی آرومم نمیکنه جز صدای وز وز دلتنکی هام!
::
::
دلم میخاد وقتی بعد از این همه سال دوری و جدایی و دلتنگی حسرت……وقتی به عشقم رسیدم برم بزنم رو شونه ی خدا بگم صبرو حال کردی
::
::
زیر باران می ایستم
میگویند مد است این روزها…
عشق بازی زیر باران
با اشک های ابر…
دلم برای خودم میسوزد
که ازفشار دلتنگی،
خیلی وقت است نفسم بریده بریده است.
::
::
حسادت نکن…
این که بغل گرفته ام،بعدازتو…
زانوی غم است.
::
::
نه یک نخ،
نه یک پاکت،
یک عمرهم که سیگار بکشم فایده ندارد…
تاخودم نسوزم،
دلم آرام نمیشود…
::
::
لیلای باستانی،
درناقه جوانی،
اطوارمی فروشد!!
مجنون،زاروحیران،
سرگشته وپریشان،
درگوشه خیابان
ازبهرلقمه ای نان
سیگار می فروشد!!
::
::
خــنجر از پشــت مــیزنــند عــجب دوســتان خــجالتی دارم من….!
::
::
گفتند به جان من قسم میخوری
نمی دانم آن حرف ها را باور کنم یا جواب ندادن سلامم را ؟!!
::
::
نمیداندکه؛من چقدردلتنگم!!!
دلتنگ اویی ک دیگر…….دلش برای من….تنگ نمیشود!!!!
دلتنگی ام را درک نمیکند…
من دلتنگم، دلتنگ، دلتنگی هایی ک عوض شده اند،همانند خودم..!!…..
چه کسی مرادرک میکند…؟؟!…؟؟!!
::
::
دلتنگی هموون مکثی ِ
که رو اسمش می کنی،،
وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین !
::
::
دیگر دردو دل نخاهم کرد .درد که از عصب گذشت دیگر درد ندارد
::
::
“دوستت دارم” رابرای هردویمان فرستادی!!
هم من…
هم او…
خیانت میکردی یا عدالت؟!!
::
::
بعضی وقتها…
ازشدت دلتنگی،
گریه که هیچ…
دلت میخواهد، های های بمیری…
::
::
دربی لیاقتی تو شکی نیست.
دلیل اینجا بودنت،میان بغض هایم
خریت خودم است نه لیاقت تو…
::
::
روحم باکره بود!!
این غم ها ونگرانی ها فرزند نامشروع
خوابیدن؛
باخیال تو بود…
::
::
کوتاه ترین و دردناک ترین داستان عمر من فقط چندکلمه میشود…
(او هست اما با من نیست…)
::
::
وقتی که خیلی دلتنگت میشم؛وقتی که خیلی دلم هواتو میکنه تمام بدنم داغ میشه و تو حسرتت میسوزم .
اما وقتی که به یاد گذشته می افتم؛به یاد کسایی که راحت از کنارشون گذشتم؛به یاد اشکایی که دیدم و اعتنا نکردم از خودم خجالت میکشم و یه دفعه کل بدنم مثل یخ سرد میشه.
::
گــــآهـ ـے…!
هَــــنوز گـ ـآهــــے…!
مَــــرآ بـ ـه جــــآن تـ ـو قَـــــسَم مـ ـے دَهَـــــند…!
ببـــــین تَـــــنهـ ـآ مَـــن نیســـتَم
کــــ ه رَفتَــــــنَت رآ بــآوَر نمـــــــے کُـــنَم…!
::
::
میگن هروقت دلت واسه کسی تنگ شد نگاش کن. نبود صداش کن. نشنید دعاش کن…..
::
::
از دوریت چه خیال هایی میبافم
اه دل خوش باوره من
چقدر هنرمندانه زجر میکشی
ازکمال الملک زیباتر
::
::
اینجا بجز دوری تو
چیزی ب من نزدیک نیست
::
::
درد را بــا چــه انـــدازه می گیــرنــــد ؟ درد دارمــــ ، از اینــجــــا تــــا تـــــو …!
::
::
کاشکــــــی… یک نفــــر بــــود کـــه میگـــفت بــــه مــــــن ” همـــه ی من .. از آنِ تـــو .. وقتــــی کــه دلت می گیـــــرد ” .. !
::
::
خـــوابهـایـم گاهـی… زیباتر از زندگی ام مـی شـونــد… کـاش گـــــاهــی… بــــــرای همیشه خـــواب مــی مــانــدم …!!
::
::
دلم تنگ شده واسه اون موقع ها که:
به فصل بهار حساسیت داشتم و بدنم قرمز میشد مخصوصا با خوردن چیپس و اون جلوم میخورد تا منم هوس کنم و بخورم و بعد اون کلی به دستهای قرمزم بخنده حالا دستام که داره تایپ میکنه قرمز نیست تو هنوزم چیپس میخوری…
::
::
خدایا …بهم کمک کن فراموشش کنم. سخته نتونم باهاش حرف بزنم و فقط از دورادور حرفاش رو ببینم. چرا دنیا اینطوریه. مگه چی میشد من با او دو تایی بازم حرف بزنیم. این چه احساسیه که من دارم.
::
::
میگن به هرچی بخندی سرت میاد!!!! خدایا من به دلتنگی کی خندیدم!!!!
::
::
همه چیز با تو شروع شد
اما هیچ چیز با تو تموم نمیشه
حتی همین دلتنگی های من ..
::
::
این روزها تلخ می گذرد.
دستم میلرزد از توصیفش!
همین بس که نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی،
مثل خودکُشی است،
با تیغِ کُند.
::
::
یکی از لذت هایی که ندارم اینه:
تو بارون زیر نور چراغ ها قدم بزنیم کولاهم برداره فرار کنه برم دنبالش بگیرمش تو بغلم ببوسمشو بگم عشقمی بگم دوست دارم بگم بی تو میمیرم کلاهمو ازش بگیرمو بزارم سرش پاشیم به قدم زدنمون ادامه بدیم از ایندمو بگیم شاد باشیم بخندیم..
::
::
آخه تو که از دستش ندادی
تو که آغوشش رو داری
تو که گرمی دستاش رو داری
تو که چشات می بینتش
تو که گوشات صداشو میشنوه
پس الکی نگو درکت می کنم
::
::
آغـــوشــتــــو بـــــه غـــیر مـــــن بـــــه روی هیـــــشکـــــی وانـــــکن.منـــــو ازایـــــن دلخـــــوشیــا آرامـــــشم جـــــدانـکــن،
مـــــن بـــــرای بـــــاتـو بـــــودن پــره عـــــشق و خـــــواهشم.واســـــه بـــــودنه کنـــــارت تــو بگـــــو بـــه هـــــرکــجا پــــر مـــــیکشــم!!!
::
::
غربت یعنی
به دنبالِ کسی گشتن
و همه را شبیه او دیدن
همه را با او مقایسه کردن
و به همه لبخند زدن
و پیش ِ همه بغض کردن
و باز
و همیشه
به دنبال او گشتن…
::
::
خوانواده میتونه تورو نادیده بگیره فامیل و دوست میتونن تورو فراموش کنن اما عاشق حتی اگه دلشم بشکنی بازم با یاد خاطرات خوبتون باهم به خواب میره.
هیچ وقت عشقتو تنها نذار
::
::
خواستم زنده بمانم، غم یاران نگذاشت
خواستم غم نخورم، دوری خوبان نگذاشت
::
::
گرگ ها همیسه زوزه نمیکشند…..
گاهی میگویند دوستت دارم و زودتر از آنکه بفهمی بره ای.میدرند خاطراتت را……
وتو میمانی باتنی که بوی گرگ گرفته…..
::
::
لج میکنم . . .
بد اخلاق میشم !
نه چیزی میبینم ،
نه چیزی میشنوم ،
نه چیزی میگم !
دست خودم که نیست
تو که نباشی ، زندگی باید به کامِ من تلخ بشه .
::
::
هربار که میخواهم سمتت بیایم یادم میفتد که دلتنگی بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست
::
::
شب ها خوابم نمی برد…
از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم
بی انصاف…
محکم زدی ،
جایش مانده است…
::
::
لطفا هی نپرسید دلتنگی چه معنی دارد؟دلتنگی معنی ندارد…درددارد…
::
::
یا اون شبها بخیر
که تا صبح اس ام اس بازی میکردیم
و تو آخرش مینوشتی :
کاش الان پیشم بودی….
::
::
چقدرسخته منطقی فکرکنی وقتی… احساساتت داره خفت میکنه!!
::
::
خدایا!!!!!!!!!!!!!!
این بند دل آدم کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟
که گاهی با
یک اسم
یا حضور یک نفر
و یا با یک لبخند “پاره” میشود…
::
::
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند .
::
::
سنگین است تکلیف بی تو بودن! تو آسوده بخواب من مشق گریه هایم مانده….
::
::
چه حماقتی که مرا میرانی باز احمقانه میخواهمت چه غرور بی غیرتی دارم من!!
::
نفس میکشم تابه جای مرده ها خاکم نکنند این گونه است حال من دیگر چیزی نپرس….
::
::
یادم باشد دیگر هرگز خاطره هایم را کند و کاو نکنم! مثل آتش زیر خاکستر می ماند… حساب از دستم در رفته… چندمین بار است که با یاد نگاه آخرت آتش می گیرم….؟؟ …
::
::
مدت هاســت احــساس میکــنم کــر و لال شــدم . . !!
این روزها صــدای احــساساتم رو فــقط صــفحه ی کیــــــــبوردم
میشــنود . . . !!
::
::
مرا پی در پی زدند باز هم سکوتم مراخفه میکند و هیچ نمی گویم
::
::
سخت در اشتباهی،
اگر فکر میکنی این روزها زود می گذرد….
به باور های غلطی رسیده ای،
اگر فکر میکنی که دلتنگی اسان است….
چه عقاید پلیدی داری،
اگر فکر می کنی دلم برایت تنگ نمی شود…
::
::
سریع ترین نقاشی بود که دیدم در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد…..
::
::
شنیدم داری می ری…
نگفتی نگرونم …
شنیدم گفتی حرفه…
به دنبال بهونم…
شنیدم گفتی دنیا…
مثل شهرِ فرنگه…
به کسی که می فهمه…
نگو زندگی قشنگه…
من ندیدمت،شنیدم حرفاتو،نگفتی می شکنم با درداتوکمتر از من نیست رویات وشنیدم داری می ری ….
تا دیدی نمی تونم…
شنیدم گفتی سخته,کنار تو بمونم….
شنیدم دست کشیدی,از اون چیزی که بودی…
ندیدم ولی می گم …. :
که تو عاشق نبودی…
::
::
تنهایی را دوست دارم . . .
بی دعوت می آید
بی منت میماند
بی خبر نمیرود.
::
::
این روزها تنم گرمی یک آغوش میخواد با طعم عشق نه هوس
لبانم خیسی لبانی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت
موهایم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز
تنی را میخواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را…
::
::
دلتنگم،
مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره
::
::
تا الان شده رو ب روی آینه وایسی
حواست نباشه یاد گذشته ها بیوفتی
و آه بلندی بکشی و حواست سر جاش بیاد
و آه بلند تری بکشی؟
::
::
دی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و آه های بلند!
فریدون مشیری
::
::
چقدر سخته….
وقتی تو بی تفاوت از کنارم عبور میکنی امامن…
حتی وقتی ردپایت را میبینم بغض میکنی…
بی انصافی است…
::
::
میکوشم غمهایم را غرق کنم,اما بیشرف ها یاد گرفته اند شنا کنند
::
::
بی دلیل برای خودم…
حکمتی بود که بین من و عشقم جدایی افتاد…
حکمتش رو فهمیدم…
مدرک داشت…
مدرکش در دستانم است…
کارت عروسیت با دیگری…
حکمتش این بود که از اولش مال من نبودی…
::
::
نبودنت هایت آنقدر زیاد شده اند که هر غریبه ای را شبیه تو میبینم
نمیدانم
غریبه ها تو شده اند یا تو غریبه
::
::
شغل خوبی دارم . . .
” آدم میکنم و تحویل دیگری میدهم “ . . .
صد در صد تضمینی . . .
::
::
بیزارم….
از هر مسئله ای که تنها راه حلش
گذر زمان است!
::
::
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی!
آتش به شب تار زدی خسته نباشی!
ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی
با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی…!
::
::
وای ازنیمه شبی که بیدارشوم و…
تو رابخواهم…
وپاکت سیگارم خالی باشد…
::
::
من وتو ،
یه عکس دونفره،
به این دنیا بدهکاریم.
::
::
بگذار کسی نداند که چگونه من
به جای نوازش شدن، بوسیده شدن،
گزیده شده ام!
بگذار هیچ کس نداند، هیچ کس!
::
::
وقتی بعد از مدتها بهت زنگ میزنه و تو دست و پات میلرزه
و استرس بهت دست میده زیادم خوشحال نباش.
شاید طرفت زنگ زده پیشوازتو گوش کنه
آدما تا این حد نامردن …
::
::
دلتنگ یک نفر کہ باشے تمام تلاشت را بکنے تا خوش بگذرد و لحظہ اے فراموشش کنے فایدہ اے ندارد!
تو دلت تنگ است،
دلت براے ھمان یک نفر تنگ است،
تا نیاید…
تا نباشد…تو ھنوز دلتنگے!
::
::
هنوز تو شک یک زدو خورد ساده ام….
تو “جا زدی” و من “جا خوردم”.
::
::
ابرها دود سیگارهای مردی است …
که غم هایش را فوت میکند …
بغض که زیاد شود …
باران میبارد …
(پاتوق)