عاشقانه ترین اس ام اس ها؛
محکم ببار باران !! نم نم علاج این دردها و غم ها نیست!!
::
وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن !
به تمام جزئیاتش…
به لبخند بین حرف هایش..
به سبک ادای کلماتش،
به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش..
به چشم هاش خیره شو..
دستهایش را به حافظه ات بسپار…
گاهی آدم ها انقدر سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند…
::
کابوس امشبم شده ای تو ؛
دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد
و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
::
::
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ، شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم …
::
بال من….مال تو!! فرصت پرواز من….پیشکش خنده های خوشحال تو…! میپری شاد شاد…میشوی غرق نفس های
باد…. میرود از خاطرت یاد من و قصه ی بی بالی ام! من ولی یاد تو می افتم و خوشحالی ات….غصه فراموش دلم
میشود،وقت تماشای سبک بالی ات!!
::
::
زیدگی ساده است!به سادگی نبودن تو و به سادگی شکستن من..
::
::
چه تفاوت عمیقی است!بین تنهایی قبل از بودنت و تنهایی بعد از رفتنت!
::
::
خستگی و تاول زیر پایت را….برایم سوغاتی آورده ای!! می نشینی…..نفسی تازه میکنی….و میروی!! و من…چشم
به راه تو….به نیمکت بودن خود ادامه میدهم!!
::
::
بگذار دستانت را محکم تر بگیرم،برای درک خوشبختی که میدانم فردا نصیب دیگریست….!
::
::
برای نیلوفر قشنگم:عزیزم امیدوارم توی همه ی مراحل زندگیت موفق بشی!اگه تو خودت بخوای به هرچیزی که
میخوای میرسی،چون تو لایق بهترین ها هستی….
::
::
دردم این است که باید پس از این قسمت ها….! سال ها منتظر قسمت آخر باشم!!
::
::
سریعترین نقاشی بود که دیدم!! در یک چشم به هم زدن،روزگارم را سیاه کرد!!
::
::
همه دارن واسه ی مادراشون کادو و گل میگیرن… منم واسه مامانم گل گرفتم و الان اومدم سرمزارش!اینم از تقدیر و
سرنوشت من!!!مامانی جات خیلی توی خونه خالیه.بابا دیگه نمیخنده،حرف نمیزنه،فقط زل میزنه به عکست.انگار اونم
منو فراموش کرده!من نمونه ی یه بی کس واقعی ام!نه داداشی…نه خواهری…مامانی بدجور تنهام!بد جایی تنهام
گذاشتی و رفتی…..*از خدا میخوام همه ی مادرای این سرزمین،همیشه شادو سلامت باشن
::
::
ختم کلام…. عشق یعنی یکی بود….و یکی نابود….!!
::
::
ساکتم…هیچی نیستم! حتی آنقدر آدم نیستم که عاشقم باشی؟؟ اما کاش میفهمیدی،من در برابر هرزه های بی
احساس این شهرشلوغ،فقط یک دختر ساده ی ساده ام…!!
::
::
ترکم کردی،تنهایی سخت بود… همدمی انتخاب کردم بنام سیگار…! با همدم همه جا رفتم،دیگرکسی مرا حساب
نمیکرد!! داشتن یار تقاص دارد؟؟ مگر توأم یار نداری؟!چرا مرا بدبخت خطاب میکنند و تورا خوشبخت..؟!
::
::
نه بغضی…نه فریادی….فقط صدای چیک چیک باران می آید! این منم که روی وسعت دل زمین میگریم….!
::
::
از آن همه مهربانی،نصیبم تنهایی شد!!خدایامیشود کمی بی رحم باشم؟
::
::
این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم!! دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم و نه هراس از دست دادن!!
هرکس مرا میخواهد،بخاطر خودم بخواهد!! دلم هوای خودم را کرده است…..!
::
::
نه شکارچی….! نه تفنگ…! نه تیر…!! هیچکدام نمیدانستند که پرنده برای بچه های خود غذا میبرد،قبول….! اما خدا
که میدانست!! نمیدونم ماجرای ما به کجا ختم میشه!خدا جونم تمومش کن،خسته ام…..
::
::
روزگار….تسلیمم! سهم من از عشق…برای تو!
::
::
گیرم که باران هم آمد…همه چیزم را شست…هوا هم عالی شد!! فایده اش برای من چیست؟ هوای دل من،بی تو بد
است…
::
::
این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم!! دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم و نه هراس از دست دادن!!
هرکس مرا میخواهد،بخاطر خودم بخواهد!! دلم هوای خودم را کرده است…..!
::
::
این همه تنهایی…. سهم من نیست،خدا!!
::
::
ساکتم…هیچی نیستم! حتی آنقدر آدم نیستم که عاشقم باشی؟؟ اما کاش میفهمیدی،من در برابر هرزه های بی
احساس این شهرشلوغ،فقط یک دختر ساده ی ساده ام…!
::
::
داستان این روزها،غم انگیز است….و کام سیگار،سنگین تر….. شاید سالها بعد….رمانش را نویسنده ای بنویسد:من و
سیگارم!!
::
::
دنیایت را با دنیایم عوض میکنی؟؟ فقط چند ساعت….! میخواهم بانم آنکه دنیای من است،در دنیایش چه سهمی
دارم…!!!
::
::
مادر یعنی….دستانی که بخاطر آرامش من،چروک شده…. *تقدیم به همه ی مادرای مهربون
::
::
بگو تمام تو مال من است…!!! دلم میخواهد حسادت کنم به خودم…!!
و جودی نازم
::
::
خوش به حال اونایی که توی دنیای واقعی انقدر سرشون شلوغه که وقت نمیکنن بیان دنیای مجازی!
::
::
میگویند:قسمت نیست،حکمت است!! خدایا…. من معنی قسمت و حکمت را نمیدانم! اما تو….معنی طاقت را
میدانی…مگر نه؟؟
::
::
دنیا هر چقدر هم که کوچک باشد!تو از من دور شده ای و این تمام ماجراست…
::
::
اگر کسی نیست که بهش فکر کنی به آسمون فکر کن چون تو آسمون یکی هست که همیشه به تو فکر میکنه….
::
::
امشب هم صحنه سازی میکنم و خودم را گول میزنم!! حتمأ اسب سپیدش بیمار شده بود و نتوانست بیاید…!!
::
::
دستهای تو، بوی آرزوهایم را میدهد…!
::
::
دراز میکشم،خیره میشوم به سقف….اشک هایم می چکند!! سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه
میبوسیدی…
::
::
بندبنددل بنده به بند بند دلت بنده ،آهای دلبنده بنده خیلی دلم برات تنگه . .
::
::
آه خدایا …
عجب دورانی بود
کودکی …
التیام زخمهایش
بوسه های گرم و صادقانه بود
و اکنون …
گذشت زمان
التیامی بر زخمها نیست
یادمان می دهد
چگونه با درد زندگی کنیم
::
::
بعد رفتنت نمیدانم
سیگارها کوچک شده اند
یا کام های من سنگین تر…!…
::
::
بگو چکار کنم؟
وقتی شادی به دُمِ بادبادکی بند است
و غم چون سنگی،
مرا در سراشیبِ یک دره دنبال میکند …
::
::
من عادت دارم نگاه کنم
به آدمهایی که از دور می آیند
تا آن زمان که ثابت شود
“تو” نیستند…
::
::
قحطی همدم است ؛
من به خوشآمدگویی تابلوی خیابان هم دلخوشم
::
::
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان
و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !
::
::
و تنهـــا همـــــــــــدرد یک لیوان نسکافــــــــه داغ!
تا عـــطرش مرا از دردهایم فــــــــــارغ کند ..
چه سخـــــت است نه؟!
وقتی که بــــوی عـــــطر تــنــی نیست
تا تسکین درد هایت باشد؛
آدم به عـــــطر یک لیوان نسکــــــــــــافه دل ببندد…!
::
::
تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت :
هیچ ارزانی بی علت نیست !
::
::
هیزم نبودم…
ولی
سوختــــــم در زمستان نبودنــــــــــــش . . .!
::
::
لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!
::
::
همانند کودکی هق هق میکنم که مادرش او را تهدید کرده
که اگر بار دیگر اشک بریزد او را میکشد !
::
::
دلــــم به حال “مــا” می سوزد ، که “من و تو”
خیلی وقت است تنهایش گذاشته ایم . . .
::
::
از اینکه به اطاقم بیایی و در را باز کنی
هراس ندارم
فقط
قبل از آمدن تماس بگیر
شاید کمی پیر شده باشم
::
::
نبودنت چه فصلی از سال است
که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟
::
::
حافظه ی آدم های غمگین قویست ؛
می دانند کجای کدام خیابان آن روز “مردند” !
::
::
دل هرزه ای ندارم که از این بوم رو اون بوم بشینه …
دلخوشی آخرش تو بودی …
خاکش کردم
::
::
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !
::
::
دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
::
::
بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن ، نرود …
::
::
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات
میشــه یه جمله
که میکوبن تو صورتــــت
“بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم “
::
::
خدایا
ساز با نوایش خوش است
پس چرا من میزنم و کسی نمیرقصد…
::
::
تو چه ساده می روی و …
من!
چقدر دوستت دارم هایی که بست نشسته بر گلویم!
::
::
در سینه ام زخم های عمیقی هست ؛
انگار کسی مرا با زیر سیاری اشتباه گرفته …
::
::
جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …
من بی تو هنوز زنده ام ،
زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !
::
::
غم انگیز است…
شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی
ببینی تاریکی
از جای خود تکان نخورده است !
::
::
حرف های دلم را هرگز کسی نمیفهمد ، فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید !
روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند …
::
::
چقد دردناکه …
آچار فرانسه همه باشی
وخودت گره های کور زندگیت رو با زور دندونات باز کنی
(پاتوق)