دلنوشته؛
امام حسین (علیه السلام) در وصف و خطاب حضرت عباس (علیه السلام)
آماده باش که مقصد ما در سفر یکیست
سرهایمان جدا ولی بال و پر یکیست
اینها برای کشتن ما صف کشیده اند
از هرکجای دشت بپرسی خبر یکیست
دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست/ آتش که شعله ور شود خشک تر یکیست
حتی به روی اکبر من تیغ می کشند/ با این که با پیامبر از هر نظر یکیست
تنها به این که فرزند حیدریم / تنها به این دلیل که ما را پدر یکیست
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا/ اینجا میان این همه لشکر اگر یکیست
عباس من برادر من نور چشم من/ طرز مصاف کردن تو با پدر یکیست
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد/ در چشم شیر یک نفر و صد نفر یکیست
از بس حروف پیکر پاکت مقطع است/ پایین پای و بالای سر یکیست
شمشیر ها به دور تـنت حلقه می زنند/ چون جمع تیر ها همگی ضربدر یکیست
بعد از من و تو زیــنـب اگر نشنود بدان/ خونین بدن زیاد ولی خـون جـگر یکیست
پیشانی سپاه من ای شهسوار من/ بر روی نیزه نظرهاشان همه بر یکیست
غرق ستاره است تن من ولی هنوز/ در آسمان بی کسی من قـــمـــــر یکیست
(رائفی پور)