شعری برای ضامن آهو؛
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
این رضا کیست که در عالم امکان یکتا است
کیست او، آنکه جهان دور مدارش بر پاست
*
کیست آن ضامن آهو، که در این بقعة طوس
حرمش جنت خُلد است که در عرش خداست
*
در رضای تو، رضای علی و آل علیست
در ولای تو، جهانی اسـت سراسـر زیباست
*
من چه نامم و چه دانم شه و سلطان بقا
به خدا نیسـت خدا، لیک چو او بی همتاست
*
جرعه ای از حرمت چشمة خضر است روان
یا نه! کوثر شده، جوشیـده درون دل ماست
*
ای علی، ای که زموسی ید بیضا داری
چون علی تاج ولایـت، به سر تو پیـداست
*
به تو داده است اگر حکم ولایت مأمون
او ندانسته همـان خواست که در لوح بقاست
*
به رضای تو خدا روز قیامت راضی است
چون علی، حکم شفاعـت به تمنّای شمـاست
*
شرط توحید تویی، حصن خداوند بزرگ
خارج از حصن تو تا هست، عذاب است و بلاست
*
تو بهشتی که تجسّم به جهان یافته ای
دسـت تو، دست خدای ازلی را معنـاست
*
دوزخ هر دو جهان، شعله ور از دوری ماست
از بهشتی که کلیـد در آن دسـت رضاست
*
آنچه خود داشتی از لطف، نثار همه کن
هر چه خود داشتم از عشق به نام تو رواست
*
من نه آنم که توانم سخن از خود گویم
یا رضا، هر چه که گفتم، متعلّق به شماست
(شاعر: دکتر حسن بشیر)