سخنان كریستین بوبن (نویسنده فرانسوی)
زمان، آن گونه آراسته نیست كه می پنداریم.
*
شگفت انگیزترین چیز، لبخند است.
*
تجربهی خوار شدن، همچون تجربهی عشق است؛ فراموش نشدنی.
*
زندگی، مانند جریان آب یك رودخانه است
*
شیفته كردن با دوست داشتن فرق دارد .
*
اسراری در این سوی زندگی وجود دارند و اسراری در آن سو. همه جا پُر از اسرار است؛ بهتر آنكه اسرار را پذیرا باشیم و چیزی نپرسیم.
*
ما گمان میكنیم كه عاشق افراد میشویم. به راستی، عاشق دنیا هستیم.
*
بهتر است آدم كارهای كمی انجام دهد، ولی از آنها لذت كامل ببرد.
*
كسی كه بتواند كارهای كوچكتر را انجام بدهد، در كارهای بزرگتر هم كامروا میشود، یا برعكس.
*
زندگی، هدیهایست كه من، هر بامداد كه از خواب برمیخیزم، روبانهای دُور آن را به آرامی باز میكنم.
*
دیروز، با همهی جوانیاش، دیگر نیست. امروز، اینجاست و به زیبایی میگذرد.
*
فروختن آب به كسی كه در بیابان مانده، كار آسانیست. هر كسی میتواند این كار را انجام دهد. بازاریاب راستین، كسی است كه به صحرانشینان، ماسه میفروشد.
*
به باور من، هیچ چیز را نباید نادیده گرفت.
*
رازها روی نوك زبان ما مانند فلفل قرمزند؛ دیر یا زود، زبانمان را آتش میزنند.
*
هیچ چیز دوام ندارد؛ هیچ چیز تا ابد باقی نمیماند.
*
اگر نتوانید پیشبینی كنید كه در آنچه پایان میپذیرد، چیز دیگری آغاز میشود، چه بسا نگران كننده خواهد بود.
*
آدم فقط چیزهایی را به دیگران میدهد كه خودش دوست دارد.
*
هر كسی شرم و حیای خودش را دارد.
*
در جایی كه فقط یك دیوانه وجود دارد، همه بیگمان میدانند كه دیوانه نیستند.
*
اگر آدم، دیرگاهی به چیزی بنگرد، تبدیل به همان چیز میشود.
*
من چیزهایی را كه در دنیا وجود ندارند، چیزهایی را كه اندكی فراتر از دنیا شناورند، ترجیح میدهم. من ترجیح میدهم وارد دنیا نشوم، در آستانهی دنیا بمانم، بنگرم، بینهایت بنگرم، عاشقانه بنگرم، فقط بنگرم.
*
تنهایی، گاه آدمها را پَس میزند، گاه نیز تنهایی، آدمها را به سوی خود میكِشد؛ چون به همان اندازه كه دریاچه وجود دارد، تنهایی هم وجود دارد.
*
دنیا مانند انباری، یك باغ، یك اتاق پُرهمهمه و یك بازار است.
*
این یك قانون كهن دنیاست، قانونی نامكتوب: هر كسی كه چیزی بیشتر دارد، در همان دَم، چیزی هم كمتر دارد.
*
زندگی، به فیلمی از لورل و هاردی شباهت دارد. زنجیرهای از دردهاست كه تاب آورده و سپس، به دیگران میدهیم.
*
به راستی، كسی كه از گفتگو با یك ابلهِ مسلم، لذت ببرد، ابله نیست؟
*
هیچ چیز نگران كنندهتر از این خُلق و خوی بزرگترها نیست كه هرگاه با بچهها سخن میگویند، شیر و شكر به گفتههایشان میافزایند، به جای اینكه بسیار ساده و آسان، همان گونه كه بین خودشان سخن میگویند، با بچهها نیز به گفتگو بنشینند.
*
كودكی، دنیای شگفتیست، دوست داشتنی و كسل كننده؛ هم گنج است و هم ابهام.
*
لبخند از اندیشه باور كردنیتر است. لبخند، بسیار كارآمدتر و بسیار پُرمعنیتر است.
*
لبخند، مانند یك ارتش پیشتاز است. تغییر چهرهایست كه پس از چهره میماند، از چهره جدا میشود و در دوردستها پرواز میكند؛ بسیار دورتر از چهرهای كه لبخند را پدید آورده و لبخند در آن بر لبها نشسته است.
*
هنگامی كه آدم، كسی را دوست نداشته باشد، نه در این سوی زندگی و نه در آن سو، اهمیتی ندارد كه نمیتواند او را ببیند.
*
برای سخن گفتن حتماً نیاز نیست واژهها را به كار ببری.
*
در همه جا جزئیات اهمیت دارند، فقط جزئیات.
*
برخی چیزها را نباید گفت. برخی چیزها را اگر بگویی، رخ میدهند.
*
هنگامی كه آدم، كسی یا چیزی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میكند، تا پایان زندگی.
*
“دانستن”، واژهی درستی نیست. میتوان گفت كه ما گمان میكنیم؛ همه چیز را در گمان میآوریم، بیچون و چرا همه چیز را.
*
زمانی كه آدم بچه دارد، باید در اندیشهی تربیت او باشد.
*
راز، مانند طلاست؛ زیبایی طلا در این است كه میدرخشد و برای اینكه بدرخشد، نباید آن را در نهانخانه، نگه داشت، باید در روز روشن، آن را بیرون آورد.
*
یك زن به تنهایی، هنگامی كه عاشق باشد، زمین و آسمان را پُر میكند.
*
اگر راز فقط از آنِ خودمان باشد، ارزشی ندارد. برای اینكه یك راز، راز بماند، باید آن را به كسی گفت.
*
آدم، همیشه كم و بیش، عاشق است.
*
وابستگی به آدمهایی كه دو یا سه سال برایشان زیاد دلنشین نبودهاید، نگران كننده است.
*
حقیقت ، باور نكردنیست.
*
هنر بزرگ، هنر فاصلههاست. آدم، زیادی نزدیك باشد میسوزد، زیادی دور، یخ میزند؛
باید نقطهی درست را پیدا كرد و در آن ماند.
*
اگر حقیقت ، همیشه و همه جا گفته میشد، حقیقتی كه در دلمان در ترنم است- زندگی بامزهتر، شاید از هم گسیختهتر و بسیار سرزندهتر میشد.
*
كسانی كه دوستمان دارند، بسیار بیشتر از كسانی كه از ما بیزارند، ترسناك هستند؛ ایستادگی در برابرشان هم بسیار دشوار است.
*
برای دانستن، باید بهایش را پرداخت.
*
آنچه آدم نسبت به چیزی احساس میكند، به ستوه آورندهتر از خودِ آن است.
*
اگر آدم گرفتار رنج عشق است، سبب نمیشود اجازهی هر كاری را به خودش بدهد.
*
خِرد، به عكس آنچه میگویند، با بالا رفتن سن به سراغ آدم نمیآید، این امر بسته به دل است و دل هم با زمان، سر و كاری ندارد.
*
گفتار است كه آدمها را به هم پیوند میدهد و از هم جدا میكند. گفتار است كه خانوادهها را میسازد.
*
هیچكس نمیتواند همه چیز را بدهد، هیچكس برای هیچكس بَس نیست، هیچكس خدا نیست.
*
زندگی مشترك، بزرگ و بیپایان است؛ از یك سو میتواند نابود شود و از سوی دیگر، به آرامی ادامه یابد. زندگی مشترك، حیوان بزرگ پایداریست، به دشواری میمیرد.
*
فقط در عشق است كه آدم، دوستش را خوب میشناسد.
*
راه درست برای بچهها، هرگز همان راه پدر و مادر نیست، هرگز.
*
زندان، هر اندازه هم آسان و قشنگ باشد، باز هم زندان است؛ آدم بسیار آسان پا به درون آن میگذارد و سپس، بسیار زمان و تلاش لازم است تا بتواند از آن بیرون بیاید.
*
آدم چگونه میتواند عاشق كسی نشود كه روی قرنها جدیت و سلیقه، سیل به راه انداخته؟
*
فقط یك دنیا وجود دارد، آن هم دنیای توانگران است و كنار آن یا پشت سرش، ساختمانهای بیقوارهی پس ماندههای این دنیا.
*
فقط یك چیز در زندگی به شمار میآید و آن، شادیست؛ هیچگاه نگذار كسی آن را از تو بگیرد.
*
شنیدن چیزی كه آدم از پیش میداند، دشوار است.
*
یك انباری هم میتواند خانهای رؤیایی باشد.
*
كودكی، مانند قلبیست كه تپشهای زیادی تُند آن، آدم را میترساند.
*
عشق، امر بسیار كوچكیست، نباید راز بزرگی از آن ساخت.
*
هنگامی كه، همه آدم را دوست دارند، دیگر دنیا برایش بیاهمیت است، بسیار كمتر نیاز دارد جایی در آن برای خودش دست و پا كند.
*
شیرینیپزی و عشق، همچون یكدیگرند؛ پای طراوت در میان است و همهی مواد آن، حتی تلخترینشان، به شیرینی دلپذیری تبدیل میشوند.
*
شگفتآور است كه آدم برای نگهداشتن مردم، چه سخنان نابخردانهای میتواند بر زبان آورد- و باز چه اندازه شگفتآور است كه مردم، سخنان نابخردانهای را كه به آنها گفته میشود، باور میكنند.
*
شاید آدم هیچگاه كاری را برای خودِ آن كار نكند، بلكه برای این باشد كه به خودش فرصت انجام كار دیگری را بدهد.
*
من زندگیای را خواستهام كه كسی نتواند آن را خلاصه كند؛ زندگیای همچون موسیقی، نه همچون سنگ مرمر یا كاغذ.
*
عشق، همچون سیرك، دایرهای میسازد، با خاك اره فرش شده و زیر پاهای برهنه، نرم است و زیر پارچهی قرمز ورم كرده از باد، درخشان. دایرهی سادهای است؛ هر اندازه دوست داشتنیتر باشید، بیشتر دوستتان خواهند داشت.
*
باور داشته باشیم كه یك روز و تنها یك روز، دوستمان خواهند داشت و آن، پرواز مشخص قلب در روشنایی است.
*
آدم یا بیدرنگ از كسی خوشش میآید، یا هرگز خوشش نمیآید.
*
ما كم و بیش همیشه به زیبایی، چهره ای فریبنده و گمراه كننده می بخشیم.
*
یك اثر هنری باید در نهاد قلب آفریده شود.
*
همواره كوچكترین ها، نجات بخش ما هستند.
*
برای یك كودك، هیچ ترسی بزرگتر از كابوس نیست. حال آنكه ترس از مرگ، بزرگترین وحشت یك انسان سالخورده است.
*
اگر دانشی در من وجود داشته باشد، چنین است: هنر وجود داشتن به تمامی و با دقتی بی نهایت و استوار.
*
لبخند راستین، لبخند كسی است كه همه چیز را یافته است: دیگر حساب یا فریبی در كار نیست.
*
زیباترین لبخندها همان است كه به ناگهان بر چهره ای خاموش و غمگین نقش می بندد.
*
شادمانی و خوشبختی، در یك نُت تنها نهفته نیست، شادمانی، آن چیزیست كه در دو نُتی كه با هم برخورد میكنند، وجود دارد.
*
همیشه چیزی برای دیدن وجود دارد، همه جا.
(جملات حکیمانه)