سخنان كنفسيوس(حکیم چینی)
در زندگی، انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه میگذرد، این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید میگذرد، این آسانترین راه است.
و راه سوم از تجربه میگذرد، این تلخترین راه است.
*
ثروت و افتخاري كه از راه نا مشروع به دست امده مانند ابري زودگذر است.
*
آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است.
*
شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!
*
مرد آزاده پيوسته مي كوشد كه در گفتار آهسته و در كردار خود كردار خود تند و سريع باشد .
*
خودرابه چيزهاي كوچك گرفتاركردن ٬ ازكارهاي بزرگ بازماندن است .
*
هیچ اندیشهی بدی را در سر یا دل خود جای مده.
*
اغلب مردم گلهوار گرد هم مینشینند، بیآنکه دربارهی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمهای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد میشوند و میخندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است.
*
من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم میتوان انجام داد.
*
اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی
*
موفقيت به همان اندازه شكست خطرناك است
*
بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .
*
با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .
*
اطفال بيشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عيب جويي.
*
زمانيكه دانش يك مرد براي موفقيت كافي است. ولي تقواي او كافي نيست. هر چه را كه او ممكن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.
*
مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد.
*
از اشتباهات خود شرمنده نشويد و آن را جرم ندانيد .
*
اگر به خطا رفتي، از برگشتن واهمه نداشته باش .
*
به جاي اينکه به تاريکي لعنت بفرستيد يک شمع روشن کنيد.
*
نه از خودت تعريف کن و نه بدگويی. اگر از خودت تعريف کنی قبول نمیکنند و اگر بدگويی کنی بيش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت…
*
اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما
*
هر چيزي که در زندگي من يافت مي شود نتيجه همکاري و صيميت زن من است .
*
اگر غذايي نامطبوع بخوري، آبي ناگوار بنوشي و بر خم بازوانت بالين بسازي، هنوز مي تواني سرور و شادماني را بيابي “
*
برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ
*
عشق مي تواند در مكانهاي عجيب و غريب پنهان شود مي تواند در پس چهرهايي دوستانه مخفي شود
عشق درست وقتي كه تو انتظارش را نداري مي ايد عشق مي تواند در گوشه اي تنگ و تاريك پنهان شود
عشق به سمت كساني كه در جوستجويش هستند مي ايد عشق مي تواند در تلالو رنگين كمان مخفي شود
عشق حتي مي تواند در ساختار مولكولي هر چيز نيز رسوخ كند و عشق پاسخي به همه پرسشهاست.
(جملات حکیمانه)