دنباله سکوتم را بگیر و بیا…
خواهی دید که در کوچه پس کوچه های خلوت سکوتم، نام زیبای تو نقش بسته و طنین انداز شده!
.
.
.
ما بی صدا مطالعه می کردیم اما کتاب را که ورق می زدیم
تنها گاهی به هم نگاهی…
ناگاه انگشتهای «هیس» ما را از هر طرف نشانه گرفتند
انگار غوغای چشمهای من و تو سکوت را در آن کتابخانه رعایت نکرده بود!
.
.
.
اگرچه ساکتم اما به یادتم !
.
.
.
همیشه ایمان داشتم
سکوت شرافتی دارد که گفتن ندارد….
.
.
.
سکوت توی گوشی موبایل سنگین ترین سکوتهاست
نه از دست ها کاری ساخته است و نه از چشمها…
.
.
.
گاهی دلم برای گوشهایم می سوزد
طفلکی ها سکوت را هم باید گوش کنند . . .
.
.
.
سکوت زیباست
وقتی که تمام حرف ها از توصیف مهربانی های تو عاجزباشند
.
.
.
من شعر سکوتم را در گوش تو خواهم خواند، شب های بلندم را با یاد تو خواهم ماند، من ریشه ی عشقم را در قلب تو خواهم کاشت، آن صحبت اول را در خاطره خواهم داشت…
.
.
.
دلم کار دست است
خودم بافتمش
تارش از سکوت
پودش از تنهایی
همین است که خریدار ندارد…
.
.
.
این روزها من روزه سکوت گرفته ام …
آرام گرفته ام تا آرامش آنان که زیر پا له ام کردند خط خطی نشود
.
.
.
سکوت خطرناکتر از حرف های نیش دار است
کسی که سکوت میکند روزی سرنوشت حرف هایش را به شما خواهد گفت
.
.
.
هیس ساکت …
یه کف مرتب به افتخارش بزنید …
چه با احساس مرا گذاشت و رفت …
.
.
.
بعضی حرفا رو نمی شه گفت باید خورد
ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت نه می شه خورد!
می مونه سردل میشه دلتنگی میشه بغض میشه سکوت!
میشه همون وقتایی که خودتم نمی دونی چه مرگته …
.
.
.
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﻪ !
ﯾﻌﻨﯽ ﻃﺮﻑ ﺍﺯﺕ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﺮﺩﻩ . . .
ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ” ﺩﺭﮐﯽ ” ، ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ” ﮔﻔﺘﮕﻮ ”
.
.
.
من اگر راضی باشم با شادی می خندم ! سکوت نمی کنم !
سکوتِ من هیچگاه نشانه ی رضایتم نیست . . .
.
.
.
سکوتم را به باران هدیه کردم / تمام زندگی را گریه کردم
نبودی در فراق شانه هایت / به هر خاکی رسیدم تکیه کردم
.
.
.
سکوت میکنم ، به احترام آن همه حرف که در دلم مرد !
.
.
.
گاه سکوت بیجا همه چیز را بر باد میدهد !
همانگونه که حرّافی تمام آرامش را !
.
.
.
سکوت میکنم
نه به احترام آنان که از فریادم خسته شدند !
نه برای آنانی که به دنبال سکوتم هستند !
نه برای دل او که میخواهد با سکوتم مرا بشکند !
و نه برای بودنی تکراری سکوت میکنم . . .
چون صدای تو را در سکوت می شنوم ، تو که تمام دنیای پر از فریادم را به یکباره خاموش کردی و به من سکوت را هدیه دادی . . .
.
.
.
ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮏ ﻫﻢ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪ !
.
ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ . . .
.
.
.
خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار
حالا چه مانده از من ؟ ، یک مشت شعر بیمار
انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن
اما ، امید باطل ، شب دائمی ست انگار
.
.
.
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف . . .
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد . . .
از این صدا متنفر بودم اما چشم هایم را میمالم . . .
New Message
تا لود شود آرزو می کنم ، کاش تو باشی . . .
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !
.
.
.
اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر . . .
.
.
.
زندگی نوشتنی زیاد داره ، اما گاهی هیچی پیدا نمی کن بنویسی جز ، سکوت . . .
.
.
.
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد / اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
.
.
.
اینجا فقط واژه می فروشم و سکوت میخرم !
چه تجارت دردناکی !
.
.
.
آرامتر سکوت کن !
صدای بی تفاوتی هایت خُردم میکند !
.
.
.
تیغ روزگار شاهرگ “ کلامم ” را چنان بریده که سکوتم “بند” نمی آید . . .
.
.
.
دیگه نه بحث میکنم
نه توضیح میخوام
نه توضیح میدم
نه دنبال دلیل میگردم
فقط میبینم ، سکوت میکنم و فاصله میگیرم . . .
.
.
.
این روزها احساس میکنم چقدر شبیه سکوتم . . .
با کوچکترین حرفی میشکنم . . .
.
.
.
تمام حرفهای ناگفته ام همین سکوتی است که می شنوی . . .
.
.
.
سکوت تو سهمگین تر از سکوت ابرهاست ؛ هرگاه تو سکوت می کنی من می بارم !
شاید به همین خاطر سکوت کرده ای چون تو باران را دوست داری . . .
.
.
.
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض . . .
.
.
.
ﻫﻤﻪ ﺍﺧﻄﺎﺭ ﻫﺎ ” ﺯﻧﮓ ” ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﮔﺎﻫﯽ ” ﺳﮑﻮﺕ ” ﺁﺧﺮﯾﻦ ” ﺍﺧﻄﺎﺭ ” ﺍﺳﺖ . . .
.
.
.
قدر سکوتم را در بهار نگاهت دریاب ، که به اندازه ی سکوتم ، به یادتم !
.
.
.
چند وقتیست هر چه می گردم ، هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم !
نگاهم اما . . .
گاهی حرف می زند ، گاهی فریاد می کشد . . .
و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید!
.
.
.
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ، اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
(کفشدوزک)