سخنان فرانسوا ولتر (نویسنده فرانسوی)
پارسایی و پرهیزگاری در قلب نشسته است، نه جای دیگر
*
دوستی، ازدواج دو روح است و در آن، ترك كردن و طلاق جایز نیست
*
كسی كه آرزوهایش سودمند باشد، ثروتمند است
*
شهوات و امیال چون نسیمی هستند که در بادبان کشتی افتاده و به حرکتش در میآورد، صحیح است که افراط در آن، سبب غرق کشتی میشود لیکن بیوجود آن کشتی را یارای حرکت نیست، هرچیزی در این جهان، خطرناک و درعین حال لازم است
*
وقتی كه حرف پول پیش می آید، همه پیرو یك كیش و آیین می شوند
*
از كشوری كه بهای خدمتكاران و دانشمندان را نداند و از آنان سپاسگزاری ننماید، نباید امید پیشرفت داشت
*
كسانی كه می توانند حرفهای پوچ و بی معنی را در باور تو بگنجانند، می توانند تو را مجبور به انجام كارهای وحشیانه كنند
*
زنها مثل ماهی هستند؛ به دست آوردن آنها آسان و نگهداشتن آنها مشكل است
*
ادب، چیزی غیر از گفتار و رفتار توام با مهربانی نیست
*
سعادت جز رؤیا چیز دیگری نیست، فقط به نظر حقیقت دارد؛ چه وقتی انسان می خواهد میزان زندگی را حساب كند نباید اندازه ی لذتها را بسنجد بلكه باید رنجهایی را كه از آنها رهایی یافته است نیز در نظر بگیرد
*
دو چیز برای من به معنای زندگی است: آزادی و بانویی كه او را دوست دارم.
*
بر سر دوراهی های زندگی گاهی اتفاق می افتد كه عاطفه و وظیفه با هم تماس پیدا می كنند؛ كسانی كه از عاطفه پیروی كنند، همیشه از خود شادمانند، اما مردمی كه در این گونه از مراحل، تبعیت عقل و وجدان را ترجیح داده و انجام وظیفه نمایند، غالبأ از كرده ی خود پشیمان هستند
*
آدمی هرگز بدكار و پلید به دنیا نمی آید
*
سرنوشت یك ملت غالبا بستگی به خوب كار كردن و یا خوب كار نكردن دستگاه گوارش نخست وزیران ملت داشته است
*
ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست؛ هم تلخی و شوری دارد و هم تندی و ترشی و شیرینی و بیمزگی
*
هر چه افراد ازدواج كرده بیشتر شوند، جنایتها كمتر خواهد شد
*
هر كس باید باغ خود را پرورش دهد
*
كار و كوشش ما را از سه عیب دور می دارد: افسردگی، دزدی و نیازمندی
*
صفت، دشمن اسم است
*
ما باید در زندگی دارای هدف عالی بوده و افق بالاتری را بنگریم زیرا بدون هدف زیستن ثمره ای جز خستگی ندارد
*
بگذار كه دوستی كم كم به اوج خود برسد. اگر این رسیدن برق آسا باشد، ناگهان از نفس می افتد و متوقف می شود
*
هیچ خدمتی صادقانه تر از خدمت عاشق به معشوق نیست
*
تصور می كنم كه اگر كسی یك ربع ساعت تنها به فكر زندگی خود باشد و بیندیشد كه آن را اصلاح كند، هر ماه از زندگی او بهتر از ماه قبل خواهد شد
*
زندگی مانند كودكی است كه اگر می خواهید به خواب نرود، پیوسته باید او را سرگرم كرد
*
حقیقت را دوست بدار، ولی اشتباه را عفو كن
*
پیوند عشق حقیقی حتی به مرگ گسیخته نمی شود چه برسد به دوری
*
فرصت بدی كردن در هر روز صدها بار به دست می آید و فرصت خوبی كردن در هر سال، یكبار
*
تصور می كنم كه اگر هر كس تنها یك ربع ساعت به فكر زندگی خویش باشد و بیاندیشد كه آن را اصلاح كند، هر ماه زندگی او از ماه پیش بهتر خواهد شد
*
در این دنیا هیچ كس نمی داند كه در پشت پرده ظاهری حوادث چه می گذرد. امروز به خوبی بر من ثابت شده كه درباره هیچ چیز نباید از روی اسناد و ظواهر قضاوت كرد
*
شك حالت خوش آیندی نیست، ولی ادعای یقین خنده دار است
*
ما كودكانی هستیم كه چون به خواب می رویم رویای سعادت می بینیم و چون بیدار می شویم تعبیری جز تیره روزی نمی یابیم.
*
انسان در همان لحظه كه تصمیم می گیرد آزاد باشد، آزاد است.
*
شیرینترین چیز در زندگی ، عشق زن پاکدل به شوهرش میباشد
*
عشق، نقاشی رنگ و روغنی است كه طبیعت، آن را تدارك میبیند و ذهن، به آن شاخ و برگ میدهد
*
عشق، پارچه ی گلدوزی شده ای است كه طبیعت، آن را آراسته و تخیل، نقش و نگار آن را ترسیم كرده است
*
هر چه بیشتر كتاب بخوانید، بیشتر از زندگی حقیقی برخوردار خواهید شد
*
برای آنكه بتوان خوب نوشت باید در یك كشور آزاد زندگی كرد
*
آنچه كه در یك شب نمایش می آموزیم، از عهده یك كتاب بزرگ بیرون است
*
بدبختانه همنوعان ما به گونه ای ساخته شده اند كه افرادی كه در راههای صاف و هموار راه می روند، پیوسته در مسیر آنهایی كه می كوشند راه جدیدی را باز كنند، سنگ می اندازند
*
هر زمان احساس می كنم كه درد و رنج و بیماری می خواهد مرا آزار دهد، به كار پناه می برم. كار، بهترین درمان دردهای من است
*
من دشمن تو و باورهای تو هستم، اما آماده ام در راه آزادی باورهایت، جان خود را فدا كنم.
*
كسانی كه از حیث استعداد و طبیعت، مافوق دیگران هستند، غالبأ به خطا و گناه نزدیكترند، زیرا هیچ دلیلی ندارد كه استعداد، اشخاص را مافوق یكدیگر قرار دهد
*
قلم روزنامه نگار مانند تیشه ای است كه نمی شود آن را شكست؛ این تیشه بدین جهت ساخته شده كه دنیای قدیم را ویران كند و دنیای تازه ای به وجود آورد
*
سرگرم نبودن با زنده نبودن یكی است
*
كتاب بر دنیای تمدن فرمانروایی می كند
*
سعادت وكامیابی در زندگانی تابع رویدادها نیست، بلكه از خود ما سرچشمه می گیرد
*
سعادت مثل هر فضیلتی از دو چیز به وجود می آید، صرفه جویی و كوشش
*
خوشبختی كالایی است كه طبیعت به قیمت بسیار گران، آن را به ما می فروشد
*
خوشبختی در دنیا وجود ندارد. زندگی ما عبارت است از محاكمه یا تنبیه كردن، پاداش گرفتن و یا انجام اعمال احتیاطی
*
خدا امید و خواب را برای جبران غم های زندگی به ما ارزانی داشته است
*
خانم! زیبایی شما تنها چشم را لذت می بخشد، اما زیبایی اخلاق و فهم شما، روح را نوازش می دهد
*
حقایق را بگویید و مردم را آگاه سازید، هرچند مطمئن باشید كه كشته خواهید شد.
*
تمام مردم آزادی را دوست می دارند، اما مهارت عجیبی در نابود كردن آن به كار می برند
*
تمام هنرها برادر یكدیگرند؛ هریك از هنرها بر هنرهای دیگر روشنایی می افكند
*
تاریخ تنها تصویر جنایتها و تیره بختی های بشر است
*
بهترین راه برای جلب نیكی، رفع بدی است
*
برگهای كتاب به منزله بالهایی هستند كه روح ما را به جهان روشنایی پرواز می دهند
*
افرادی كه بزرگترین خدمت را به دانش و فرهنگ نموده اند، نویسندگان و پژوهشگرانی بوده اند كه در انزوا می زیسته اند و هرگز در گفتگوهای دانشگاهی شركت نكرده و حقایق صد در صد اثبات نشده را در آكادمی ها ابراز نداشته اند
*
اختیار افكار ما نیز در دست خودمان نیست، زیرا كمابیش همیشه بی اختیار فكر می كنیم
*
آیا در دنیا كسی آنقدر عاقل است كه از تجارب دیگران عبرت گیرد؟ فرانسوا ولتر
*
آخرین درجه فساد، به كار بردن قوانین برای ستم است
*
یكی از دلایل نوینی كه موجب فقر ما است، نیازهای جدید ما است
*
ما فقیر هستیم، اما خوش سلیقه ایم
*
كتابهای مفید، آنهایی هستند كه خواننده را تشویق به تكمیل آن كنند
*
سرزمینی در جهان نیست كه عشق از عاشقان، شاعر نسازد
*
جنگ تهاجمی، جنگ وحشی ها است؛ آن كه از خود دفاع می كند، سزاوار آن است
*
پاپ می میرد، اما دستگاه او پابرجاست.
*
هر چه بیشتر فكر می كنم بهتر می فهمم كه هیچ نمی دانم.
*
گل را می توان زیر پا له كرد، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا كُشت
*
نیش های چند مگس هرگز اسب چابك را از تاختن باز نمی دارد
*
آن كه امید دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را
*
میوه ای كه در دسترس ماست از میوه بالای شاخه درخت لذیذتر است، ولی میوه بالای درخت از این جهت در نظرمان جلوه می كند كه دستمان به آن نمی رسد
*
آنهایی كه در زبان بازی مهارت به خرج می دهند، بیشتر، نیت پلید را در قلب خود می پرورانند
*
خطاهای بشری اول رهگذر، بعد میهمان و چندی نمی گذرد كه صاحبخانه می شوند
*
اگر بر ناتوان خشمگین شوی، دلیلش این است كه قوی نیستی
*
زمان، همه زخمها را بهبود می بخشد
*
از روی سوالهای فرد، بهتر از جوابهای او می توانید درباره اش قضاوت كنید
*
تصادف، كلمه ای بی معنی است؛ هیچ چیز بدون دلیل به وجود نمی آید
*
دوست مثل درشكه در روز بارانی كمیاب است
*
اگر می خواهید انسان شایسته ای شوید، از هوای نفس بكاهید
*
همه ما در یك مذهب مشتركیم و آن، ثروت است.
*
هر كس دو بار می میرد : یكبار آنگاه كه عشق از دلش می رود و بار دیگر آنگاه كه زندگی را بدرود می گوید. اما مرگ زندگی در برابر مرگ عشق ناچیز است
*
عشق ابزاری است كه تمام دردسرهای كوچك را به یك دردسر بزرگ تبدیل می كند
*
عشق، نیرومند ترین سپاه است، زیرا در یك لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله می كند
*
عملی اگر كاشتید، عادتی درو خواهید كرد. عادتی اگر كاشتید، اخلاقی درو خواهید كرد. اخلاقی اگر كاشتید، سرنوشتی درو خواهید كرد
*
خرابی كار یك مملكت از دو چیز است : نداشتن مردان عالم و لایق و نبودن آنها بر سر كارهای مملكت
*
در جامعه ای كه كارها برحسب استعداد تقسیم نشود، در حقیقت همه بیكارند
*
حكومت كشوری كه در آن گدایی به صورت حرفه در آید، بد و فاسد است
*
زمانی یك جامعه دارای فضیلت اخلاقی است كه قانون، همه افراد جامعه را با یك چوب براند
*
در بازی زندگی، انسان بره به دنیا می آید و روباه از دنیا می رود
*
زر اندوزانی كه برای مال دنیا كیسه دوخته اند، بدانند كه لباس آخرت جیب ندارد
*
كسی كه از مرگ می ترسد، از زندگی هم می ترسد.
(جملات حکیمانه)