آدمیان به لبخندی که بر لبی نشانند ،
به احساس خوبی که بر جا می نهند
و به دردی که می کاهند ، می مانند ، بی شک تو ماندگاری
.
.
دیگر تمام شد !
آرزو هایم را گذاشتم در کوزه با آبش قرص های اعصابم را میخورم
.
.
اگر روزی …
محبت کردی بی منت ! لذت بردی بی گناه ! بخشیدی بدون شرط…
بدان آن روز واقعاً زندگی کرده ای
.
.
.
زندگی، باورِ دریاست
در اندیشهٔ ماهی، در تُنگ …!
سهراب سپهری
.
.
.
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند ، اما نه وقتی که در کنارشان هستی ، نه !
آنجا که در میان خاک خوابید ، سنگ را تمام می گذارند و می روند
.
.
.
دیگر ناراحت نیستم ،
دلم تنگ نیست ،
تنها نیستم …
[کسی چه میداند ]
شاید دعاهام مستجاب شده ؛
و راضی به رضای خدا شده ام …
.
.
.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد / و برف نا امیدی بر سرم یک ریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ / چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
دقت کردین جمله ی “دوستت دارم” سوالی نیست
ولی همه بعد از گفتنش منتظر جوابن !
.
.
.
عشقت به دلم اگر بتابد چه کنم؟بهرت به سرای من بخواب چه کنم؟
یک دم به سوال جوابده ای دوست؟روزی که دلم تورا بخواهد چه کنم؟!
.
.
.
“تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی
.
.
.
دستانت رو دور گردنم حلقه کن بانو …
این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن …
.
.
.
دیگر تمام شد !
آرزو هایم را گذاشتم در کوزه با آبش قرص های اعصابم را میخورم
.
.
.
آدمیان به لبخندی که بر لبی نشانند ،
به احساس خوبی که بر جا می نهند
و به دردی که می کاهند ، می مانند ، بی شک تو ماندگاری
.
.
.
وقتی میخواهمت و نیستی هیچ اتفاق خاصی نمی افتد ،
فقط ذره ذره ایوب میشوم
.
.
.
شاید عشق همین باشد ،
که من در انتهای شب بیادت چند قطره اشکی جاری کنم
.
.
.
مدتهاست که بی دلیل ترکم کرده ای ،
نمیدانم دلت از من سرد شد یا که سرت جایی دیگر گرم شد
.
.
.
دیگر قهوه تـُـرک دم نمی کنم
رنگ چشم های توست!
سیگــــار روشن نمی کنم
طعم لب های توست!
آتش بـپا نمی کنم
تصویر نگاه های توست!
من به قهوه،سیگـــار،آتش معتادم!
نمی توان تو را ترک کرد…
.
.
.
نخستین چکه ناودان احساسم را در قالب کلامی از جنس گلهای یاس میریزم
و آن را به آسمان نیلوفری دل زلالت برای شاد بودنت هدیه میکنم
.
.
.
گاهی وقت ها ،
برای صداقتت < تاوان > باید بپردازی !
گاه به سنگینی ِ
زندگیت …!
.
.
.
گاهی به قدری دلم برایت تنگ میشود که حاضرم حتی با دیگری ببینمت !
.
.
.
لبخند که میزنی …
پر میشوم از بهانه های خواستنت
پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت
و زمزمه های در گوشی !
.
.
.
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی…
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری…
گاه سکوت یه اعتراض …
گاهی هم انتظار…
اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که
هیچ کلمه ای نمیتونه
غمی که تو وجودت داری توصیف کنه!
.
.
.
هرشب از پشت صفحه ی کوچک موبایلم در آغوش میگیرمت !
ونمیدانی چه آرامشیست همین آغوش خیالی !
.
.
.
یادت را از من نگیر
بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست . . .
.
.
.
دوستی میوه ی درختانی است که در روح غنی عشق کاشته میشود
و با مراقبت محبت آمیز و درک متقابل پرورش می بایند
.
.
.
کاش میشد در آسمان ها پر کشید / چون عقابی ابرها را هم درید
پر کشید و در حضورت جان سپرد / لحظه ی آخر دو چشمان تو دید
.
.
.
تا تو هستی که دستانم را بگیری ،
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم ! کاش تابستانها هم برفی بود
.
.
.
لحظه ی شیرینی که به تو دل بستم
از تو پرسیدم من : تو منی یا من تو ؟
و تو گفتی هر دو ، و به تو پیوستم
گفتم ای کاش پناهم باشی
همه جا و همه وقت تکیه گاهم باشی …
و تو گفتی هستم ؛ تا نفس هست کنارت هستم …
.
.
.
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور شصت سال با هم زندگی کردید؛
گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که ، وقتی چیزی خراب می شد؛
تعمیرش می کردیم نه تعویضش!
.
.
.
آسمونی یا زمینی هر چه هستی نازنینی
واسه قلب کوچیک من همیشه عزیزترینی
.
.
.
همیشه حرف از رفتن هاست ، کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کند
.
.
.
دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت ،
تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم
.
.
.
نوشتم حرف دل تا تو بخوانی،که چون دورم ز تو دردم بدانی
به غیر از تو کسی را من ندارم،تو را تا بی نهایت دوست دارم
.
.
.
فلاسفـــه دربـــاره عشــــــــق خیلـــی حرفهــا زدند
امــــا منطــق هیجکــدامشــــان به پـای منطـــق تـــــــو نرسیـــــد
رفتــــــــی و گفتــــــی:همینـــــه کــــــــــــــه هســــت !