(اشعار عاشقانه)
باری بخوان حدیث من از برگ لاله ها…(رعدی آذرخشی)
از چنگ دلشکسته چو برخاست ناله ها
خون موج زد به میکده ها در پیاله ها
در خون نشسته چون کنمت شرح داغ عشق
باری بخوان حدیث من از برگ لاله ها
در اشتیاق بوسه ات ای مهر دلفروز
بگداخت در حریم چمن جان ژاله ها
ما تشنه کام و چشمه ی نوش تو عشوه ساز
کو عمر تا که نقد کنیم این حواله ها
در حلقه ی غم تو خوشم زانکه ماه را
همراز اهل درد کند طوق هاله ها
خیرت رساد اگر چه نکردی بجز ستم
از طبع تو محال بود استحاله ها
عزت سرای خانه بدوشان قبول توست
ای قبله امید بسوزان قباله ها
پنجاه رفت و با غزل نغز خود هنوز
دارم امید عاطفتی از غزاله ها
رعدی در این مقوله سخن بی شمار بود
لیکن نگنجد آن سخنان در مقاله ها
( رعدی آذرخشی )