اگر مهری به دل دارم ، اگرعشقی به سر دارم
یقینا مــادرم داده و یـا ارث از پــدر دارم
چو مـادر یاورم باشد ، پـدر باشد دعـا گویم
نه از بیـگانه بـاکـم هست ، نه پـروا از خـطـر دارم
اگر روزی شکستم عهد ، میان مادر و فرزند
خداوندا تو کاری کن که جان از تن به در دارم
پدر عمری به زحمت بود ، دل مادر پر از غصه
از ایــن درد جــگرسوزم دلـی غرق شرر دارم
اگر روزی برم از یاد ، وفای آن دو عاشق را
مرا دیگر نه غیرت هست ، نه نامی از پسر دارم
اگر ارثی مرا باید ، مرا مهر پدر کافیست
نه حرص مال و ملکم هست ، نه چشم سیم و زر دارم
اگـر عشق پـدر ورزم ، وگــر مـادر نیـازارم
بـدون شـک در ایـن وادی خـدا را در نـظر دارم
( ساسان کوچکی )