(ابیات زیبا و دلنشین)
ساحت میآلود …
شبی دلم به ماهـــی، به خلوتی نهان شد
گرفت از او نشانی سر آمد جهـان شد
چنان شبی درخشان، ندیده ام به عمری
چو اختری برآمد به بام هر زمـان شد
ستــــاره ای بر آمــد زشـام لیلة القدر
درید سینه ی شب، بساط او خزان شد
مــدال عشق را من، شدم چـو گردن آویز
چو جان مه جبینان، جمال جان جوان شد
دلم ز شوق جــانان، دراین قفس نگنجیـد
گسست بنــد تن را، به سوی او روان شد
هــوار از او بـرآمــد کــه دلبــران! بدانید
گــزیــده ام مهــی را که مهتر مهان شد
مــرا نظـــر نبـــــازد به مهتـــران واهــی
رسیــده ام به یــاری که سـاقی روان شد
هر آنکه چشمش افتاد به ساحتی می آلود
چه چاره! کاو شکاری به ناوک کمان شد
هـر آنکــــه دل جهـاند ز تیر عشق جانان
ز راه روشنــــایی، به ظلمت گمـــان شد
چو دل بداد الیـــار، به دست شــاه خوبان
به بحــر او در آمـد، غریق کامــران شد
الیار (جبار محمدی)
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) ابیات عاشقانه اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا و دلنشین اشعار و ابیات عاشقانه اشعار و دلنوشته های عرفانی اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) زیباترین شعر ساحت میآلود سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عاشقانه و زیبا شبی دلم به ماهـــی، به خلوتی نهان شد شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر عاشقانه شعر عاشقانه زیبا شعر و سروده زیبا غزل غزلیات الیار (جبار محمدی)