امروز روز آخر است..فراموشت میکنم!دیروز هم روز آخر بود ..هر روز من

به بهت زدگی می گذرد..

من هر روز فراموشت می کنم..

اما چه فایده که با هر طلوع خورشید

دوباره تمام من میشوی…

مرگ هم تو را از خاطرات و ذهن من پاک نخواهد کرد..

 

این روزها

صدای ثانیه ثانیه

فراموش شدنم را

می شنوم …

 

فراموش شدن همیشه از نبودن نیست !
گاهی از نزدیک شدن زیاد فراموش میشی … !

 

اکنون کجاست؟

چه میکند ؟

سردش نیست؟

غذا خورده است ؟

حالش خوب است ؟

همه بر وفق مراد است ؟

میپرسید چه کسی ؟

کسی که فراموشش کرده ام . . !

 

شیشه های شکسته تعویض می شوند

پل های شکسته ، تعمیر

آدم های شکسته ، فراموش . . .

 

انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند

و آن شخص برایش یک غریبه باشد …

می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند

و تا آخر عمر فراموشش نکند …

 

بی تابم نمی شوی ،

بی قراری نمی کنم ،

فراموشی مان مبارک !

 

بـــرای فـــرامـوش کــردنــَـت ، هـَــر شــَـب آرزوی آلـزایـمـــر مـی کنـــَـم …

خــوش بــه حــالِ تـو …

کــه وقتــی ” او ” آمـــد ..

بـدونِ هـیـــچ دردِ ســَــری ،

فـــرامــوشـــَـــــم کـــَــردی …!!

 

برای بودن

گاهی لازم است که نباشی !

شاید نبودنت بودنت را به خاطر آورد …

اما دور نباش ، دوری همیشه دلتنگی نمی آورد ،

فراموشی همان نزدیکی هاست !

 

فراموش کردن یک نفر

مثل فراموشی خاموش کردن چراغ حیاط خلوت است

برای همین

همهِ روز بعد روشن می‌ماند

بعد

همان چراغ

یادآور ات می‌شود

 

هی !

فراموشی از این جانب محال است

نمیدانم از آن جانب چه حال است ؟

 

گاهی بدون بغض و گریه و بدون داد و هوار

باید قبول کنی فراموش شدنت را !

 

سلامتی اونی که فک می کنیم

تونستیم فراموشش کنیم ،

ولی وقتی تنهاییم

تو سکوت شب می بینیم چقد دلمون هواشو کرده !

( زمزار )