و مهم نیست که چه کار می کنید،
که هستید و کجا زندگی می کنید؛
اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند،
هیچ مرز و مانعی بین آنها
وجود نخواهد داشت…
•
خوش به حالت آدم ، خودت بودی و حوایت
کسی نبود که حوایت را هوایی کند
•
آن کسی را که دوست داشتم آدم با گذشتی بود
از من هم گذشت
•
من بی تو یک بوسه ی فراموش شده ام ،
یک شعر پر از غلط ، یک پرنده ی بی آسمان ،
یک نسیم سرگردان
یک رویای ناتمام
•
خسته ام ! نه اینکه کوه کنده باشم
نه ، دل کنده ام
•
تراشکار ماهری شدم
بس که تو نیامدی
و من برای دلم بهانه تراشیدم !
•
به هواى گرماى آغوشت چه بى محابا برهنه کردم احساسم را…
غافل از اینکه
این روزها هواى حوالى احساست
زمستان زمھریر است…
•
دیگر اصلا اشک نمی ریزم
نمیدانم دارم بزرگ میشوم یا سنگ
•
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام …
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
•
دنیا فهمید خیلى حقیراست
وقتی گفتم یک موی تورا به اونمیدهم
•
هرچه دلم را خالی میکنم باز پر میشود از تو
چه برکتی دارد دوست داشتنت
•
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم
غربت دل را به خدا میدانیم
گرچه دوریم ز هم با همه ی خاطره ها
به امید خبری تازه ز هم میمانیم
•
کاش جنس دلها از کاغذ بود نه از شیشه !
آری
سوختن بهتر از شکستن است
•
حرف میزنی اما تلخ !
محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟