نـبـایـد چـیـزی را دوسـت بـداری . .
هـمـیـن بـهـانـه هـای کـوچـک بـرای زنـده مـانـدنـت
بـعـد هـا
تـو را خـواهـنـد کـُشـت . . .
•
•
رسیدنت را
برای ماندنت دوست دارم
انگور شیرین است
اما شراب چیز دیگریست.
•
•
زیادی دوستت داشتم!
می دانی اشتباه از کجا بود؟
اشتباه از تو نبود، از من بود!
هر جا رنجیدم، به رویت نیاوردم
لبخند زدم!
فکر کردی درد ندارد، محکم تر زدی…
•
•
ما بدهکاریم به هم
به تمام دوستت دارم های ناگفته ای که
پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
فقط و فقط برای اینکه نشان دهیم
منطقی هستیم . . .
•
•
دوستت دارم
با اینکه تو خیلی چیزها را نمی بینی
مثل همین گوشواره های ستاره ام
که فقط دو ستاره ی معمولی نیستند
و به تنهایی می توانند تمام جهان را روشن کنند
اگر تو بخواهی
یا همین سبزی دامنم
که از تمام دشت های بهاری
تکه ای با خودش دارد...
•
•
دوستت دارم
که این ها را می نویسم
دوستت دارم که کلمه ها را درک می کنم
دوستت دارم چون خودت هستی
دوستت دارم چرا که جهان را دوست دارم
چرا که عاشق آدم ها شده ام ..
•
•
دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی
•
•
لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم.
بعد از تو هیچ کس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند.
نمی گذارم …
نمی خواهم …
بابا لنگ دراز ِ من!
همین که هستی دوستت دارم
حتی سایه ات را که هرگز به آن نمی رسم …
جین وبستر
•
•
دوستت دارم
چو بوی تازه ی نان، به وقت افطار
دوستت دارم
چو عطر تند پدربزرگ، به وقت نماز
دوستت دارم
چو یاس های ترمه ی بی بی
چو شب بو های باغچه ی حیاط
چو گلبرگ سرخ میان کتاب
دوستت دارم
و هر بار بجای گفتنش؛
بو می کشم
تمام عطرهای جهان را
که از تن ات
بارها جا گذاشته ای.
•
•
ملافه را می تکانم از پنجره
چند حرف از دوستت دارم هایت به کوچه می ریزد
چند حرف را باد می برد
می ماند فقط اسمم
که بر منقار کوچک گنجشکی
روی سیمهای برق
برق می زند.