به فدای لب عطشان حسین

اشعار و سروده های عاشورایی

اشعار و سروده های عاشورایی

فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید

فقط به خاطر خوشنودی خدا بخشید

از ابتدا پدرش فکر ما گدایان بود

که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید

غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت

کریم بود بدون سروصدا بخشید

کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی

غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت

مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

*

*

*

اگر که سر بدهم پای پرچم تو کم است

هزار بار بمیرم هم از غم تو کم است

هزار سال برای زیارتت کوتاه

برای درک عزایت محرم تو کم است

اگر تمامی عمرم فقط نفس بزنم

به پای اشک تو و نوحه و دم تو کم است

گدایی در این خانه را نفهمیده است

کسی که نفهمیده واقعا کم تو کم است

تو را به اشک کسی هیچ احتیاجی نیست

اگر چه زخم زیاد است مرحم تو کم است

*

*

*

چشمان خیس و ابریت غم دارد آقا

گلبرگ رویت رود شبنم دارد آقا

دارد نسیم غصه مییاد ز کویت

شال عزایت بوی ماتم دارد آقا

آقای من ما یک دهه تنها عزاداریم اما

هر روز تو بوی محرم دارد آقا

( زمزار )

Check Also

یا اباصالح

تو، معنى کلمات همیشه زیبایى

( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بهار رویا … شعر از محمد عزیزى …