( شعر زیبا و عارفانه )
آستان مهر …
قلب خــود بر آستــان مهــر تو ساییـده ام
در چمــن زار عبـادت، دیدنی ها دیده ام
خود خدای عالمی، صاحب لقای روز حشـر
صوت قرآن از دم ذ رات جان بشنیده ام
رود جوشان سلامت، از کواکب جاری است
ازکنـــارش من گــل نام محمــد چیده ام
من در این گرداب عشقت، همچنان آسوده ام
دست خود را هم در آن بهر بقا یازیده ام
کنــده ام پیـــراهـن چـرکیــن نفســانی ز تن
در رکاب عشق و ایمان همچنان پاییده ام
جــان بــرم تــا از هـلاک دام شیـــطانی، زدل
از سر تسلیــــم و توبـت برخدا نالیـده ام
تـا نیـــالایـم خـــودم را بـا حـــطام دنیــــوی
من کلــه خودی ز تقوا بر سرم پوشیده ام
چون به دست آمد برات رحمت از فیض خدا
از همیــن آب حیاتم، اینچنیـن بالیــده ام
من کــه الیـــارم، ز دیـــدار رخ سیمیـن بتی
گَرد شادی بر نگــاه عــاشقان پاشیـده ام
الیار (جبار محمدی)
Tags آستان مهر ابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا اشعار مذهبی اشعار و دلنوشته های عرفانی اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دلنوشته های سایت زمزار سایت دلنوشته سایت شعر سایت غزل سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عارفانه شاعرانه ها شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر زیبا و عارفانه شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزل زیبا و دلنشین غزلیات الیار (جبار محمدی) قلب خــود بر آستــان مهــر تو ساییـده ام