( جملات کنایه و طعنه )
زندگی وحشتی است
در تئاتری که آتش گرفته،
همه به دنبال در خروجی میگردند؛ هیچ کس هم پیدایش نمی کند،
همه یکدیگر را هل میدهند،
بدبخت آنهایی که به زمین میافتند
بلافاصله لگدمال میشوند!
•
•
دیروز چک برگشتی است ،
فردا چک وعده دار
ولی امروز نقد نقد است !
•
•
گرگ عاشق شده بود
عاشق طعمه اش …
نزدیکش شد
بوییدش
بوسیدش و
با دندان گلویش را درید …
افسوس …
ذات احساس نمی شناسد…!
•
•
سعدی کجایی ؟
بنی آدم ابزار یکدیگرند.
•
•
چون گوش شنوایی نیافتم،
حرف هایم را می نویسم.
•
•
نشانه ی دوستی،
دوست داشتن یکدیگر به دلیل تفاوت هاست،
نه آنچه که میانشان مشترک است . . .
•
•
شیرها ادعا میکنند سلطان جنگلند!
ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند!
اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم
به دستور یک انســـان در سیرک بالا و پایین میپرند!
ولی گرگ رام نمیشد!
برای کسی عوض نمیشود و …
همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است
•
•
دل را نمى شود همیشه همراه برد
گاهى باید گذاشت و گذشت و بى دل رفت و بى دل رسید
حالا مقصد هر کجا و رسیدن هرچه که هست . . .
•
•
آدمی پیر نمی شود ،
آدمی فقط از اندیشه ها و رویاهای جوانی اش دور می شود
•
•
اگر کسی با اطمینان به سمت رویاهایش به پیش برود و بکوشد
تا آنچنان زندگی کند که همیشه تصورش را کرده است،
با چنان موفقیتی به آنها خواهد رسید که در زمانهای عادی،
دست نایافتنی به نظر می رسد