( متن های زیبا )
هیچ روز خوبی در راه نیست
روز خوب که در نمیزنه بیاد داخل!
روز خوب که سر برج نیست خود بخود البته گاهی باناز وکرشمه بیاد!
قبض آب وبرق و…. نیست که وقت و بیوقت وقتی خسته ازسرکار برمیگردی از شکاف در آویزون باشه!
روز خوب راباید ساخت
باید نوازشش کرد
باید آراست و پیراست
باید به گیسوهاش گلهای وحشی صحرایی زد
باید عطر دلخواهش رو خرید
گل دلخواهش رو روی میز گذاشت
شعر دلخواهش رو سرود
باید نازش را کشید
برویش خندید
روزخوب را باید خلق کرد
و بعد در آغوش آرام یک روز خوب لذت دنیا را چشید….
*
*
*
کاش می شد که کسی می آمد باور تیره ی ما را می شست!!
و به ما می فهماند… !!!
دل ما منزل تاریکی نیست!
“” اخم “”
بر چهره بسی نازیباست !
بهترین واژه همان” لبخند “است که زلبهای همه دور شده ست!
کاش می شد !!!
که به انگشت، نخی می بستیم!
تا فراموش نگردد که هنوز ….
“” انسانیم ”
*
*
*
فراموش کنید دیگران چه میکنند. نگاه نکنید که چه دارند و چه هستند.
هیچ کس وضعیت بهتری نسبت به شما ندارد. چون کسی نمیتواند کاری را
به خوبی شما انجام دهد. شما در مسیر خودتان قدم میزنید.
یکی از دلایل اینکه با ناامنی دست و پنجه نرم میکنیم این است که
شرایط پشت صحنه خودمان را با شرایط ظاهری دیگران مقایسه میکنیم.
به جای اینکه به صدای خودمان گوش دهیم، به صدای دنیا گوش میدهیم.
پس دست از مقایسه کردن بردارید! به صدای درونی خودتان گوش دهید
و فکرتان به کار خودتان باشد.
بهترین آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک به قلبتان نگه دارید و هر روز برای آنها وقت بگذارید.
از تنها راه رفتن نترسید و از لذت بردن از آن نهراسید.
کاری را انجام دهید که میدانید برای شما بهتر است
چون وقتی با آرامش درونی روی یک کار خوب تمرکز میکنید، هیچ چیز نمیتواند شما را متزلزل کند.
*
*
*
*
خداوند هیچ گاه با ما سر دشمنی ندارد، اما اغلب آن چه او از ما می خواهد این است که در رویارویی با دشواری ها، بردباری و پشتکار خود را از دست ندهیم. هیچ کاری نشدنی نیست. وقتی برای انجام کاری تلاش کنید و تلاش شما با موفقیت روبرو نشود؛ اگر از این عدم موفقیت بیاموزید که دفعه بعد آن کار را با کیفیت بهتری انجام دهید، این به اصطلاح شکست به واقع، پیروزی است.
*
*
*
مراقب آدمهاى زندگى مان باشيم، همانهايى كه آرام كنارمان مى نشستند و وقتى نگاهمان مى كردند چشمانشان برق مى زد. آنها كه وقتى حرف مى زدى مى ديدى محو تماشاى تك تك اعضاى صورتت هستند و در دل فتبارك الله مى گويند، آنها كه حرفت را با گوش جان مى شنيدند و به تو پاسخ مى گفتند.
مراقب آدمهاى زندگى مان باشيم، همانهايى كه دلشان را به ما امانت دادند و وقتى حرف مى زديم و مى خنديديم ضربان قلبشان بالا مى رفت… آنها كه براى حفظ رابطه تلاش مى كردند و وقتى نيستند تازه ميبينيم اى دل غافل چيزى از زندگيمان كم شد انگار روزهايمان كم نور شد… گاهى خدا فرشتگانى را در زندگى ما قرار مى دهد خدا كند خدا كند خدا كند كه بالشان را نشكنيم؛ خدا كند كه بفهميم آنها خوبى شان ذاتى است، خداكند بفهميم كه وجودشان چقدر بركت به زندگيمان مى آورد… مراقب آدمهاى زندگى مان باشيم
*
*
*
به عشق که گاهی همچون آبشار از در و دیوار دلت فرو میریزد اعتماد کن، شک نکن.
به خدایی که ساکن دل توست و گاهی حضورش را احساس میکنی، اعتماد کن، شک نکن.
بدن و ذهن خود را آرام کن، و با پذیرش همهی وجود خود – همینطور که هست – خود را از شرّ دغدغهها و ترسهایت رها کن. رها شو.
وقتی دلت پر میشود از احساس شکر و سپاس و امتنان و شادمانی، غمها و غصهها از دلت بیرون میروند.
*
*
*
کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم.
بزرگ تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است، من باید کشورم را تغییر دهم.
بعدها کشورم را بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم.
در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم.
و اینک که در آستانه ی مرگ هستم، می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را تغییر دهم…!
تا ما تغییر نکنیم، دنیا تغییر نخواهد کرد.
*
*
*
باید برای حال زندگی کرد، نباید افسوس گذشته را خورد،
باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد.
بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط باهم مسابقه دو گذاشته اند.
می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند
ولی در گرما گرم رفتن آنقدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند
که چشمشان زیبایی ها و آرامش سرزمینی را که از آن می گذرند نمی بینند
و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد
و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر
فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نه
*
*
*