( شعر در وصف حضرت علی سلام الله علیه )
خورشید انسانیت علی … الیار (جبار محمدی)
آنکه بر خوبان و بر مردان عـالم شاه بود
جان او خورشیـد و رویش هم بسـان ماه بود
مرتضی بود آنکه پایش هم سر قــاف کمال
طلـعت و غُــربش هم انـدر خـانه ی الله بود
از غم بیچــارگان هرگز نیــاسود او دمـی
درد و رنج بی شمارش زاین سبب جانکاه بود
مردمی هایش به دوران را کسی پاسخ نگفت
گوش پاسخگوی او گویـا که قعـــر چاه بود
ذوالفقارش در کمـر اندر غــلاف مهــر بود
دست او پیوستــه با دست خدا همــراه بود
کــوهی از امیـال نفسانی نهادش پشـت پای
هیبت دنیــایی انــدر چشـم او چون کاه بود
بس محقّـــر بـود ایـن دنیــا مـر او را در نظــر
بی نیــاز از ثروت اندوزیّ و کسب جاه بود
خنــده ای زد بـر شهـــادت تا بدیدارش رسید
او شهــادت را چنـان گویــی که خاطر خواه بود
از حصـار لفـظ اگــر بیرون نگــردد کلــک من
چون کند وصف آنچه کاو را جمله در درگاه بود
در فـــراقش بنــد شد الیـــار را نای نفس
آنچـه آمــد از نهــادش نــالـه ای از آه بـود
( زمزار )
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا اشعار زیبا و عاشقانه الیار اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جبار محمدی خورشید انسانیت علی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دلنوشته های سایت زمزار سایت دلنوشته سایت شعر سایت غزل سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عارفانه شاعرانه ها شعر شعر در وصف حضرت علی شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر زیبا و عارفانه شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزل زیبا و دلنشین غزل عاشقانه غزلیات الیار (جبار محمدی)