( متن زیبا )
اگر در زندگیتان دچار مسائل مالی وسلامتی و یا هر مسئله دیگری شدید لازم است نگاهی به درونتان بیاندازید اگر از کسی رنجش یا کینه ای دارید آن را برطرف سازید شخصی که شما را رنجانده ببخشیدش نه به این صورت، که بگویید خدا جوابش را بدهد من بخشیدمش ولی انشالله……
این بخشش برای شما کاری نمیکند. باید واقعا ببخشید زیرا رنجش ونفرت از کسی درهای برکت فراوانی را برویتان میبندد وشما دچار مشکلات درونی که منجر به بیماری ،ومشکلات بیرونی که منجر به بسته شدن درهای برکت ورحمت الهی است میشوید….
پس به خاطر خودتان وسرازیر شدن خیر وبرکت به سمتتان فرآیند بخشش را شروع کنید….
*
*
*
*
خلقت هستی قادر است که تمام خواسته های ما را برآورده کند واین به میزان باور ایمان ما بستگی دارد به اینکه چه قدر باور داشته باشیم و چه قدر توکل کنیم..
توکل یعنی ایمان مطلق به خالق هستی وقوانین شگفت انگیزش…
مثلا شما دلتان می خواهد که در خارج از کشور تحصیل کنید اماباخود می گویید که من پول لازم برای اینکار را ندارم..اگر بنشینید ومدام بگویید آخر چه گونه وچه طور به خواسته ام برسم وپول مورد نیاز برای اینکار را پیدا کنم وشک داشته باشید به طور حتم راهی برایتان گشوده نخواهد شد…
شما باید ارتعاش لازم را بدهید وایمان داشته باشید که چگونگی انجام آن برای شما روشن خواهد شد..زیرا ذهن ما محدود است واما خلقت هستی نامحدود است راههایی دارد شگفت انگیز وفوقاالعاده…وفقط زمانی که به خواسته مان می رسیم از قدرت کائنات شگفت زده می شویم…
پس راهها را به خدا بسپارید تا در زمان خودش به شما بگویید چه کنید وافراد وشرایط را مهیا سازد…
*
*
*
*
مسابقه ای در کار نیست !
یکی تو ۲۳ سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو ۱۰ سال بعد به دنیا میاره،!
اما اون یکی ۲۹ سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره..!
یکی هم ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشه ولی ۵ سال بعدش کار پیدا میکنه..!
یکنفر دیگه هم ۲۹ سالگی مدرکشو میگیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا میکنه !
یک نفر هم از خوش اقبالیش ! ۳۰ سالگی رئیس شرکت میشه اما از بخت بد در ۴۰ سالگی فوت میکنه !
اون یکی دیگه ۴۵ سالگی رئیس شرکت شده ولی تا ۹۰ سالگی سالم تندرست عمر کرده
اینارو گفتم که هم به خودم و هم به تو یادآوری کنم ؛
که تو نه از بقیه جلوتری و نه عقب تر !!
تو توی زمان خودت زندگی میکنی!
پس با خودت مهربان و آرام باش .
سعی کن با آرامش از زندگی ت لذت ببری و هرگز خودت را با دیگری مقایسه نکن !
*
*
*
*
مردی بوتۀ رُزى كاشت و مرتب به آن آب داد.
او ديد كه بزودى جوانۀ گل، شكوفه میدهد، اما متوجه خارهايى روى ساقۀ گل شد.
با خود انديشيد: از گياهى آزاردهنده با خارهاى تيز، چطور گلى به اين زيبايى مى رويد؟
از اين فكرها ناراحت شد و از آب دادن به گل غفلت كرد و درست قبل از اينكه گياه گلى بدهد، پژمرده شد و مُرد.
درون هر روحى، گل رزى وجود دارد. ارزشهاى الهى (خوبیها) با نفس كشيدن در درون ما در بين خارهاى اشتباهات رشد میکنند.
خيلى از ما انسانها به خودمان نگاه
مى كنيم و تنها به دنبال اشتباهاتمان هستيم.
با اين تفكر كه هيچ كار خوبى از ما
برنمى آيد، نااميد مى شويم.
ما خوبیهاى درونمان را ناديده مى گيريم و سرانجام آنها مى ميرند.
ما هرگز نيروهاى بالقوه مان را كشف
نمى كنيم.
*
*
*
*
گاهي ” دستبوس ِ خودمون ” باشیم
دستهایم را دوست دارم .خیلی مهربان است برایم چای میریزد .
اجازه میدهد چانه ام را رویش بگذارم و کنار پنجره به بارش باران نگاه کنم . اشک هایم را نرم از صورتم پاک میکند .فنجان چای را برایم نگه میدارد ,فکرهای آزار دهنده ام را برایم در دفترم مینویسد تا ذهنم سبک شود .انگشتهای پاهایم را وقتی از دویدنهای بسیار زوق زوق میکند برایم میمالد .میدانم مرا دوست دارد .وقتی سردم میشود پتو را آرام رویم میکشد .بالش را زیر سرم مرتب میکند تا راحت تر بخوابم .کتابی را که میخوانم برایم آرام ورق میزند. خاک گلدانهایم را عوض میکند .اتاقم را مرتب میکند با مهارت لباسهایم را تا میکند ودر کشوها میگذارد. برایم غذا میپزد وظرفها را میشوید.
شبها کنار صورتم روی بالش دراز میکشد تا احساس تنهایی نکنم. صبحها زنگ ساعت را خاموش میکند . بدون اینکه از چشمهایم کمک بگیرد تا کمی بیشتر بخوابم وقتی بیدار میشوم پرده را کنار میزند تا نور خورشید را حس کنم .خوشحالم که دستهایم را دارم بدون دستهایم خیلی احساس تنهایی میکردم.
خدایا ممنونم برای تک تک نعمت هايي که به من دادی
*
*
*
*
ﻋﺸﻖ ﺟﺬﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻭ ﺣﺲ ﺧﻮﺩﺵ
ﺑﺎﺷﺪ…
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺷﻮﯼ، ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﯽ!
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮ ﺷﻮﯼ ﻭ ﻋﺎﺷﻖﺗﺮ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮﯾﻦ ﻭﻋﺎﺷﻖﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ!
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺁﻥﭼﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺗﻮﺳﺖ، ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﻮ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺘﯽ…
ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ
ﺧﻮﺩﺵ ﺑﮑﻨﺪ.
ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ…
ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ.
*
*
*
*
ﻳﻪ ﻓﻠﺞ ﻗﻄﻊ ﻧﺨﺎﻋﻰ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺑﺸﻪ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﻳﻜﻨﻔﺮ دیگه هم ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺑﺸﻪ، ﺳﺮﺵ ﻣﻨﺖ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺒﺮﺗﺶ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻰ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﻭ ﻛﺎﺭﺍﻯ ﺩﻳﮕﻪﺷﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ!!
ﻣﻴﺪﻭﻧﻰ ﺁﺭﺯﻭﺵ ﭼﻴﻪ؟
ﻓﻘﻂ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﺍﺷﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ…
ﻳﻪ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻪ، ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻰ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻪ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪﻭ
ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻪ، ﺻﺒﺢ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻪ!
ﻣﻴﺪﻭﻧﻰ ﺁﺭﺯﻭﺵ ﭼﻴﻪ؟
ﻓﻘﻂ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﻳﻜﺮﻭﺯ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﺵ ﻭ ﻋﺰﻳﺰﺍﺵ ﻭ ﺁﺳﻤﻮﻥرو و ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺑﺒﻴﻨﻪ…
ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺳﺮﻃﺎﻧﻰ ﺩﻟﺶ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﺧﻮﺏ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻴﻤﻰ ﺩﺭﻣﺎﻧﻰ ﻭ
ﻣﺴﻜﻦﻫﺎﻯ ﻗﻮﻯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﻨﻪ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻧﻜﺸﻪ…
ﻳﻪ ﻛﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺁﺭﺯﻭﺷﻪ ﺑﺸﻨﻮﻩ، ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﺑﻮﻧﺶ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ…
ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺗﻨﻔﺴﻰ ﺩﻟﺶ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻛﭙﺴﻮﻝ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ
ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺸﻪ…
ﺍﻵﻥ ﻣﺸﻜﻠﺖ ﭼﻴﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ؟
ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺑﺬﺍﺭ ﺭﻭ ﺯﺍﻧﻮﺕ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻭ ﻧﻌﻤﺘﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺖ
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﻓﻜﺮﻛﻦ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﻌﻤﺘﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﺑﺪﻯ…
ﭘﺲ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﻛﻦ ﻭ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻦ!
*
*
*
*
من نمیخواهم!
نمےخواهم نویسنده ای باشم که کتاب هایش تجدید ِ چاپ مے شوند و تنہاست
نمےخواهم شاعری باشم که شعرهایش را همه از بـَرند و تنہاست
نمے خواهم نقاشے باشم که نمایشگاه هایش پـُر بازدید هستند و تنہاست
نمےخواهم بہترین نوازنده ای بشوم که تنہاست
نمےخواهم لایق ترین کارمندی باشم که تنہاست
نمےخواهم حاذق ترین پزشک
باسوادتـرین معلم
و ماهرترین خیـاطے باشم که تنہاست
من فقط مےخواهم،
یکـ زن ِ خانه دار ِ معمـولے باشم
که بچـه هایش را دارد
که تـو را دارد
که تـنہا نیست
همین !