( روز درختکاری مبارک )
من به تنهایی 22 کیلوگرم گاز دی اکسید کربن را در یکسال جذب میکنم؛
تنها و همه آن چیزی که از شما می خواهم آن است که :
” اجازه دهید … زنده بمانم “
[ دوستدار شما درخت ]
*
*
«آنجا که طبیعت توقف میکند، هنر آغاز میشود آن که انتظار دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را میشناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.»
( روز درخت کاری گرامی )
*
*
پیامبر اکرم (ص):
اگر شخصی درختی بکارد یا مزرعه ای را به زیر کشت ببرد و انسان ها، حیوانات یا پرندگان از آن بخورند، این کار صدقه ای از طرف آن شخص شمرده می شود»
*
*
سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بود و تنومند !
مرا انتخاب کرد
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و شروع به زدن کرد ، محکم و محکم تر
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود
سوزش تبر هایش بیشتر می شد
که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر از من بود
مرا بی رحمانه رها کرد با زخم هایم ، او را برد …
و من ماندم با زخمهایی که به من زده بود
و من نه دیگر درخت بودم ، و نه میتوانستم تخته سیاه مدرسه ای باشم
*
*
درخت ها که مثل پرنده ها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند !
درخت ها می مانند اما نمی توانند جنگل را نجات دهند . . .
مثل من که می مانم اما نمی توانم تو را نجات دهم !
مرا ببخش محبوب من که پرنده نیستم !
روز درختکاری مبارک
*
*
به درخت نگاه کن…
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده…
گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد…
*
*
درخت
شاید دو چندان شده کشتار درختان
در قهقهه ی آتش منقال و اجاقت!
اشغال ریختی، شاخه بشکستی، چرا میسوخت
خاموش می کردی اگر می جنبید هیکل چاقت
نه، انگار قصه جنگل مثل قصه ی عشق توی شعرا شده
عاشق چون تو خوش رفتی، رفتی بسوزد معشوق در فراقت!
رفتی لااقل یک شاخه از این درخت با خود ببر شاید
پیشیمان گشتی یک روز باشد سرکوفت چماقت
رسوا شدی بشوی شرم نادانی از روی و
بکار نهالی شاید آن باشد تسکین هوای اتاقت.
( جابر جعفرزاده )