( متن زیبا برای سربازی )
جملات زیبا درباره سربازی و روز ملی سرباز
بسوزد آنکه سربازی بنا کرد
تو را از من، مرا از تو جدا کرد
( روز سرباز گرامی باد )
*
*
به سربازی روم با کوله پشتی
به دستم دادهاند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است
*
*
خدمت یعنی، بیای که آدم بشی
اگر آدمی، بیای که بهتر بشی
*
*
سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها …
اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود نداره!
*
*
غضنفر سربازیش تموم میشه
وقتی کارت پایان خدمتش رو بهش میدن
نگاه میکنه و میگه: ای بابا، من که از اینا چهارتا دارم!
اگه داری دیگه نرو!
*
*
سین سرباز
تلخترین و گاهی شیرینترین سین زندگی یک پسر است
*
*
آدمیزاد چیه؟
وقتی بچس میگه زود بزرگ بشم
بزرگ میشه
میگه کاش به دوران بچگی بر میگشتم
وقتی سربازی دعا دعا میکنی تموم بشه
تموم میشه
بیس سال خاطره تعریف میکنی با ذوق!
*
*
به دوست داشتن تو مشغولم
همانند سربازی که سالهاست
در مقری متروکه
بیخبر از اتمام جنگ نگهبانی میدهد
*
*
سرباز
در حالی که سرمای بالای برجک
را به جان میخرد
یاد روزهای تنهایی عشقش
را در ذهنش میآورد
*
*
نظامیترین جمله عاشقانه:
توی اردوگاه قلبت …
منم یه اسیر جنگی…
تو منو شکنجه میدی …
توی این قلعه سنگی
*
*
سربازی فقط دوسال است
اما برای یک عاشق
به اندازه بیست سال است
*
*
بسوزد آنکه سربازی بنا کرد
تو را از من مرا از تو جدا کرد
گروهبانان مرا بیچاره کردند
لباس شخصیام را پاره کردند
به خط کردند تراشیدند سرم را
لباس آش خوری کردند تنم را
*
*
به سلامتی سربازی که ۵۵ دقیقه تو صف تلفن وایساد
تا ۳ دقیقه صدای عشقشو بشنوه
*
*
سلامتی سربازی که
انگیزه تحملش برای شبهای دیده بانی
عشق اولش مادرش
و عشق دومش نامزدش بود
*
*
داداشم سرباز شدی
با لباس خاکی چقدر ناز شدی
خوش تیپ و چقدر خاص شدی
*
*
برادرم، لباس سربازیاش را پوشید
بند پوتینهایش را بست و رفت
وجودم مثل شعلهای با هر قدمش
جوشید
*
*
سربازی
دوران ساخته شدن
برای تحمل سردیها
تلخیها و زخمهای روزگار است
*
*
سرباز که میشوی
انگار مرد و تکیهگاه میشوی
استوار مثل کوه
پرصلابت مثل صخره
*
*
خوش به حال سرباز
شبها به آسمان و ستارهها
نزدیک میشود
وقتی بالای برج دیده بانی میایستد
*
*
چه ۸۰۰ کیلومتر و چه ۸ متر!
سلامتی سربازی که به خاطر خانوادش
شونهای که براش گذاشته بودند با خودش برد
هر چند مویی نداشت!
*
*
بند پوتینش را که بست
بغض خواهرش شکست
پسرک رفت و در را پشت سرش بست
به سلامت سرباز عزیزم
*
*
مادر سرت به سلامت باشد
پسرت رفت سربازی
دیگر غمت نباشد
پسرت مرد شده
دیگر غصهات نباشد
*
*
پسرش که سربازی رفت
دل مادرش هم با او رفت
به گمانم دل مادرش
در کوله پشتی پسرش جا مانده بود
*
*
فقط لحظهای دلم گرفت
که عکس پروفایل داداشم
این بود:
خداحافظ سربازی
ای روزهای اجباری!
*
*
تا قبل از اینکه برم سربازی
فکر میکردم دو ساعت خیلی کمه،
اما وقتی رفتم رو برجک دو ساعت وایسادم، فهمیدم دو ساعت هم خودش یه عمره!
به سلامتی همه سربازا …
*
*
سربازی یعنی
سلاح، سرما، سختی
غروب بالای برج نگهبانی
*
*
لباس سربازیاش را بو کشیدم
بوی آش، بوی واکس و بوی تن خستهاش را میداد
خداقوت سرباز وطن
وقتی سربازی و سر پست
زمان دو برابر میشود
یک ساعت میشود یک سال
یک سال میشود یک عمر
*
*
دوران قبل از سربازی
سلاحت، دلت میشود
اما در دوران سربازی
سلاحت، غرورت میشود
*
*
سر پستم رسیدم خوابم آمد
محبتهای مادر یادم آمد
نوشتم نامهای با برگ چایی
کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامهای با برگ انگور
جدا گشتم دو سال از خانهام دور
*
*
دوران قبل از سربازی
سلاحت، دلت میشود
اما در دوران سربازی
سلاحت، غرورت میشود
( زمزار )