شعر در ولادت و مدح امام علی سلام الله علیه
عالم امشب به علی مینازد …(شعر از غلامرضا سازگار)
عالم امشب به علی مینازد
آدم امشب به علی مینازد
همگان دور حرم میگردد
حرم امشب به علی مینازد
لوح از نام علی زینت یافت
قلم امشب به علی مینازد
آسمان سوده جبین بر خاکش
کعبـه گردیده گریبان چاکش
زهی از دامن آباد حرم
پیر خلقت شده نوزاد حرم
یک علی در نگهش جلوه کند
هر که هر لحظه کند یاد حرم
علی از روز ازل بود علیa
پس بگو آمده میلاد حرم
حرم از خاک علی خلق شده
او ز نــور ازلــی خلـق شده
مکه شد غرق تجلای علی
کعبه محو قد و بالای علی
به همه خلق بگویید: خدا
گشته مشتاق تماشای علی
حرمالله سراپا شده چشم
دوخته چشم به سیمای علی
چــار ارکـان حـرم زوارش
محو دیدار شده هر چارش
این همان جان رسولالله است
جان و جانان رسولالله است
نه فقط قاری قرآن گشته
بلکه قرآن رسولالله است
دست و شمشیر خدا در پیکار
شیر غران رسولالله است
احد و بدر و جمل پا بستش
علـم فتـح خـدا در دستش
در تن ختم رسل تاب علی است
همه تاریکی و مهتاب علی است
وسعت ملک الهی بحری است
که در این بحر درّ ناب علی است
ناصر دین خدا، یار رسول
فاتح خیبر و احزاب علی است
مهر او دین رسولالله است
جان شیرین رسولالله است
رکن ارکان هدا کیست؟- علی
صورت و چشم خدا کیست؟- علی
آنکه در بستر پیغمبر خفت
جان خود کرد فدا، کیست؟- علی
آنکه با دست یداللهی او
عمرو افتاد ز پا، کیست؟- علی
همـه عالم بـه علی مینازد
گو: خدا هم به علی مینازد
علی از روز ازل حیدر بود
با خدا همدم پیغمبر بود
از زمانی که زمان خلق شده
هر زمان او به زمان رهبر بود
به همه عالم خلقت سوگند
که علی از همه عالم سر بود
آنکــه ز آغــاز ولــی بــود ولی
به خدا شخص علی بود علی
به خدا دین خدای متعال
به تولای علی یافت کمال
گر نخوانم ز علی کامم تلخ
گر نگویم ز علی نطقم لال
با علی بخت حقیقت در اوج
بی علی روح عدالت پامال
مهر او گر نبود توشۀ راه
همه طاعات گناهند گناه
روح من مرغ لب بام علی است
کوثر جان من از جام علی است
روز محشر چه هراسم ز جحیم
آتش خشم خدا رام علی است
بهترین ذکر علی نام خداست
بهترین ذکر خدا نام علی است
نام او زینت بابالله است
مهر او روح کتابالله است
ای خداوند و خدا را بنده
ای به تیغ تو عدالت زنده
بندۀ پیشتر از بگذشته
حجةالله پس از آینده
مهر، تا بندۀ کوی تو نشد
در سماوات نشد تابنده
دهر ظرف کرم توست علی
حشر، زیر علم توست علی
ای در آغوش الهی جایت
بر سر دوش محمّد پایت
تو که هستی؟ تو که هستی؟ مولا
که فداییت شده زهرایت
تو خدا نیستی اما ز خدا
گشته لبریز همه اعضایت
نه فقط سینۀ ما از تو پر است
وسعت ملک خدا از تو پر است
تو ز مخلوق سری یا حیدر
نَفسِ پیغامبری یا حیدر
بشر و این همه آثار خدا
تو چگونه بشری یا حیدر
عمر تو بیشتر از ارض و سماست
تو به آدم پدری یا حیدر
آدم از خاک رهت آدم شد
تا علـم در همـۀ عالـم شد
ای معطر ز گلت آب و گلم
نامت آوای طپشهای دلم
من و مدح تو خدا میداند
از تو تا صبح قیامت خجلم
من چراغ همه جا خاموشم
آتشی ده که کنی مشتعلم
خـود ز پرونـدۀ خـود آگاهم
هر چهام «میثم» این درگاهم
*
*
*
( زمزار )