اس ام اس مخصوص تنهایی
این هم سری جدید اس ام اس های زیبا مخصوص تنهایی و غربت
تاوقتی که نگاه خدا به توست ، از روی برگرداندن دیگران نگران نباش.
.
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست / شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست
آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری / که جهنم نگزارد به تنم تاثیری . . .
.
.
با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم
با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم . . .
.
.
.
به پندار تو :
جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ،
زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست ؟
.
.
.
قانون دنیا “تنهایی” من است و “تنهایی” من قانون عشق است و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست….
.
.
.
تنهایی گاهی وقتا
تقدیر ما نیست
ترجیح ماست . . .
.
.
.
در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمیدانستیم
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمیدانستیم
رنج بیعشقی و تنهایی و بیمهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمیدانستیم . . .
.
.
.
با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم
با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم . . .
.
.
.
دوره ، دوره ی تنهایی دستها نیست
دوره ، دوره ی تنهایی دلهاست . . .
.
.
.
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم / در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
.
.
.
تنهایی یعنی
من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد
.
.
.
چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . . .
(دکتر علی شریعتی)
.
.
.
نرو دستم به دامانت / نگو دیگر نمی آیی
که میمیرم غریبانه امان از درد تنهایی . . .
.
.
بوی دلتنگی میدهم…
حتی بهار هم پیله ی تنهایی ام را به روی پروانه هایش نمی گشاید . . .
.
.
.
تنهایی استخوان سوز است ، حتی در عاشقانه ترین ساعتها . . .
.
.
.
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما
مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا . . .
.
.
.
نرو تنهام نذار با درد و غم هام / اگر چه دلخوری از خیلی حرفام. به قرآنی که از سایه اش گذشتم / به جون هر دوتامون خیلی تنهام . . .
.
.
.
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ،
دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ،
من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ،
کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام . . .
.
.
.
نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی . . .
.
.
.
این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
……باید باور کنم
تنهایم
.
.
.
و چه لذتی است در تنهایی
باور نداری ؟
از خدا بپرس . . .
.
.
.
دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی
به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی
.
.
.
بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد . . .
.
.
.
تو باش ، نه به این خاطر که در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش ، تا در دنیای بزرگ تنهاییم ، تنها ترین باشی . . .
.
.
.
به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است . . .
.
.
.
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت . . .
.
.
.
در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی
حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی . . .
.
.
.
وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم . . .
.
.
.
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
.
.
.
هرکس به میزانی که “تنهایی” نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم . . .
.
.
.
من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی
ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی
.
.
.
وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال
اما دیده ام ناله ی عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ،
می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد
.
.
.
عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش تا در دنیای بزرگ تنهایی ام تنهاترین باشی
.
.
.
بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم “تنهایی” ست
.
.
.
کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست
دارم خفه می شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست
.
.
.
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما
مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا
.
.
.
بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم
بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم
.
.
.
عشق زاییده ی “تنهایی” است و “تنهایی” نیز زاییده ی عشق
.
.
.
آنگاه که تنهایی تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده
.
.
.
کسی که در آغوش غم بزرگ شده ، تنهایی بهترین همدم اوست
.
.
.
شمع و پروانه و بلبل همه جمع اند ، بی رحم ، بیا رحم به تنهایی من کن
.
.
.
دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت ، طبیعت زیباست
نه به زیبایی حقیقت ، حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی ،
جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”
.
.
.
تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند
شنیدنش کافی نیست ، باید لمسش کرد . . .
.
.
.
تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .
(تورو)
.
.
.
تنهایی … دیوار … قهوه های سر رفته از حوصله ام
اتاقی که چهار تاق باز ، روی من خوابیده
چشم هایی که از ساعت ، کار افتاده ترند
و شانه های تو ، که زیر بار ِ باران نمی روند
باید گریه ام را روی بی کسی هایم تنظیم کنم
و این یعنی تنهایی
گردآوری: مجله تفریحی زمزار