اس ام اس های دلتنگی جدید؛
جانباز چند درصد است؟
او که در حادثه ی عشق
قلب و غرور خود را از دست داده است؟!
::
به خودآ
عجب صبری دارد این خدا
بندگان جایش خدایی میکنند!
::
وقتـے خـداحـافظـے مےکنیـم؛
چہ انـرژے عظیمـے مےخواهـد
کنتـرل اولیـن اشک براے نچکیـدن..
::
::
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه میخریم وسایل شکسته پاره پوره میخریم بی اختیار فریاد زدم قلب شکستمو میخری گفت اگه
ارزشی داشت کسی اونو نمیشکست
::
::
دلم آغوشی میخواهد که نه زن باشد نه مرد…! خدایا به زمین نمی آیی؟
::
::
افسوس..
بخاطرتمام لحظه هایى که میتوانستى مرهمم باشى نه دردم…
::
::
مخاطب خاصى ندارد نوشته هایم…
اما تا دلت بخواهد همدرد دارد!داغ تمام نوشته هایم…
::
::
خسته ام…
از تکرار روزها خسته ام…
روزهایى که تو را براى من نداشته باشند، به درد امواتشان میخورند!
::
::
در یک لحظه تمام شد…
” او رفت “…
دو کلمه اى که معناى زندگى ام را براى همیشه تغییر داد…
::
::
مهربان تر از “من” دیدى نشانم بده.
کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند….
::
::
تنهایی را ترجیح میدهم به تن هایى که روحشان با دیگریست…
::
::
چ ساده قلبمان را۲دستى چسبیدیم ک مباداکسى آنرا بدزدد وعاشقمان کند؛
غافل ازاینکه براى عاشق کردنمان عقلمان رامیدزدندوحالاماماندیم وقلبى ک اندیشیدن بلدنیست…
::
::
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
“خدایا دوستت دارم”
صدق الله العلی العظیم..
::
::
تنهایی خودش آدم را نمی کشد
کاری می کند
که آدم خودش را بکشد..
::
::
چه بسیار افرادی ک رانندگی بلد نیستن ولی” دور زدن” را خوب بلدند..
::
::
چه فرقی می کند آن سوی دنیا باشم
یافقط چند کوچه آن طرفتر
پای عشق ک در میان باشد
دلتنگی دمار آدم را در می آورد..
::
::
درد دل که میکنی ضعفهایت،دردهایت را می گزاری توی سینی
وتعارف میکنی که هرکدامش را ک می خواهند بردارند
تیز کنند
تیغ کنند
و بزنند ب روحت!
::
::
همه ی ساعتهای لعنتی دنیا کوک شده اند
تاهربار ک خواب تورا میبینم
من را بیدار کنند..
::
::
آخر این چه تنهایی است،
که تنها نیست واین همه غم با خودش آورده..
::
::
اون روز عصبانی بودم بهت گفتم بی لیاقت..
الان عصبانی نیستم بی لیاقت..
::
::
این بارهم کنار میکشم،محض رضای خدا که نه
محض رضای دلت!
::
::
آرزویی بکن گوشهای خدا پر از آرزوست ودستهایش پراز معجزه..
آرزویی بکن
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد..
::
::
همه می تونن اسمت رو صدا کنن اما
کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو میگن لذت میبری و با تمام وجود در جوابشون دوست داری بگی جونم!
::
::
هربار ک کسی مخاطبم قرار میدهد ک تو بهترینی، فوق العاده،حرف نداری،خوش بحال نزدیکانت..
صدای آشنایی در درونم نجوا میکند:جدی نگیر!تو همونی هستی ک یکی،یه روزی،یه جایی تورو نخواست واسه هیچ وقت!
::
::
توی قصه دیوانه،سنگ و چاه
من همون سنگی بودم ک تو انداختی تویه چاه و هیشکی دیگه نمی تونه درم بیاره!
::
::
هیچ قاونونی تو دنیا وجود نداره که بگه تو در مقابل_ دل_ تنگ من مسئولی!
میبینی! من ک میگم دنیارو بد ساختن!
::
::
خدارا شکر کودکی ام تو نداشت،
تا بتوان گاهی
پناه برد ب خاطرات کودکی از دست تو!
::
::
نمى آیی ببینى که با رفتنت ،
با تمام زنانگى ام چه مردانه کنار آمده ام…
::
::
باورنمیکنم خالق نظم دانهای انار،زندگی مرااینگونه بی نظم چیده باشد
::
::
ای که واست میمیرم،بوسه ازت میگیرم…
چقدر لطیفه پوستت،یه بوس میدی به عشقت…؟
::
::
من سرم رابالا میگیرم*چون بازی رابه کسی باختم که باخیانت برده بود
::
::
سوپر استار…..
از دوری من تورا ملالی نیست.
بیهوده نگو که هست،
چراکه آن وقت
تمام دیالوگهای مظلومانه ات،
بیشترشبیه یک فحش
رکیک می شود!
تا عاشقانه ای، غم انگیز.
::
::
خدایا یادت هست؟ دستشو گرفتم آروم پیشت گفتم من اینو میخوام،گفتی اینکه خیلی کمه! بهترازاینو برات گذاشتم کنار،پاموکوبیدم زمین
گفتم من همینو میخوام! گفتی”آخه نمیشه قول اینو به کسه دیگه ای دادم”…!!!
::
::
میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟
یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !
::
::
::
::
ای کاش که معشوق ز عاشق طلب جان می کرد، تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی !!
::
::
پرسه زدن درخیالت،زیباترین نیاز من است.هوایم باش که نفسم نگیرد.
::
::
میان این همه گرگ خودم را ب موش مردگی میزنم نه اینکه از خورده شدن بترسم،طاقت زخم تازه ندارم.
::
::
جسد آنهایی که میگفتن برایت میمیرم پیدا شدند!!!
در آغوش دیگری جان داده بودن!
::
::
پا برهنه لگدی زد به چرخ
واز من پرسید:
جک و زاپاس نداری هم راه ؟
گفتمش مرد دریا هستم!
جز دل دریایی،
هیچ ندارم همراه…
گفت: آدمی
ماهی زهر آیینی ست!
مسمومی!
… و گذشت!
*ستاره باران*
::
::
میشود چیزی گفت
حرفی زد…
بی که لبها تکانی بخورند!
حرفم این بود:
کسی از حال کسی آگه نیست،
حالی نیست!
من در آیینه به خود
می گویم:
حیف از بز!
آدمی،
مالی نیست !
::
::
همیشه همه توى بن بست زندگى برمیگردن سراغ عشق اولشون، اما چه سخته اون روزى که عشق اولت رفته باشه سراغ عشق
اولش…
::
::
دارم یخ مى زنم کم کم، به آغوشت برم گردون/ نخواه چشمامو خیس از اشک، نذار گم شم تو این بارون/ نخواه باور کنم نیستى، نمیشه
باورش سخته/ همیشه اولش خوبه، همیشه آخرش سخته..
::
::
خدایا…
من بعنوان بنده حاجتم راگفتم؛ امیدوارم اگرقراربه برآورده نشدنش هست
ازحکمت توباشدنه بى لیاقتى من…
::
::
پروردگارا
توتکرارى ترین”حضور”روزگارمنى ومن عجیب؛
به آغوش تو ازآنسوى فاصله ها
خوگرفته ام…
::
::
گاه دلتنـگــ مےشـومــ؛
دلــ تنگتــر از همہ ے دلتنگــےها!
گوشہ اے مےنشینــمــ
وحسرتہـا را مےشمـارمــ وباختنہـا و صداے شکـستن را!
نمےدانمـ من،کدامین امید را ناامید کردم، کدام خواهـش را نشنیدمو بہ کدام دلتنگـے خندیـدم کہ:
“چنیــن دلتنگــمــ..”
::
::
ایـنــ روزهــایـم
بہ تظاهـر مےگذرنـد،
تظاهـر بہ بیخیـالے، بہ بےتفـاوتے،
بہ اینکہ مہـم نیسـت زیــاد،
و چہ سخـت مےکـاهد از جـانم
ایـنــ نمــایش لعنتــے…
::
::
درد دارد…
وقتے چیزے را کسر مےکنے
کہ با وجودت جمع زده اے…
::
::
دوست داشتن خوبان همیشه گفتنی نیست؛ گاه سکوت است،گاه نگاه وگاه یک پیام!
::
::
ازشدت عشقت آنقدرخودم راکور وکر کردم،که نه خیانتت رادیدم،ونه دروغ هایت راشنیدم!
::
::
دوست دارم خودم رازیر مشت ولگد بگیرم بازبان بی زبانی به من میگویی “دوستت ندارم” ولی بازکوتاه نمی آیم!
::
::
دستهای اورا که گرفتی دیگربه من نگاه نکن!نگاه تو بیشتراز دیدن دستانتان آتشم میزند..
(پاتوق)