جمله های عاشقانه اسفندماه؛
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم
.
.
سیب هنوز هم شیرین است
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ، شیطان بهانه بود
.
.
|___♥__|_:!””-.,
“@@”””””” “”@”‘
دلم برات تنگ شده بود آوردم ببینیش !
.
.
کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دارم اما
از دوست داشـتـنـت کـوتـاه نـمـی آیم . . .
.
.
درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !
تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .
.
.
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تو . . .
.
.
با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر
بگذار آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند آنان که
بر سر جدایی مان شرط بسته بودند . . .
.
.
ما را همه ره ز کوی بد نامی باد / وز سوختگان بهره ی ما خامی باد
نا کامی ما چو هست کام دل دوست / کام دل ما همیشه ناکامی باد . . .
.
.
من
برای دوست داشتن ات
مدت هاست آماده ام
اما
امان از تو
امان از زن ها
همیشه دیر حاضر می شوید . . .
.
.
هیچ میدانستی زیباترین عاشقانه ای که برایم گفتی
وقتی بود که اسمم را با “میم” به انتها رساندی . . .
.
.
سلام
از شرکت رب تبریک مزاحم میشم
میشه یه رب بغلتون کنم !؟
محض تبریک میگما !
.
.
خواستم پاره گریبان کنم از دست غمت
دستم از ضعف …
دریغا …
به گریبان نرسید . . .
.
.
ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . .
.
.
اى دوست !
تو همان شقایق معروف شعر خوب سهرابى !
تا تو هستى زندگى باید کرد . . .
.
.
آراسته آمد و چه آراستنی
پیراسته زلف خود چه پیراستنی
بنشست به می خوردن و برخاست به رقص
به به چه نشستنی چه بر خاستنی . . .
.
.
راست یا دروغ مهم نیست ! تو فقط با من حرف بزن !
چشمانت زیرنویس می کنند !
.
.
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند . . .
.
.
حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم / بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز / از حس پریدن پرم و بال ندارم . . .
.
.
نوشته ها بهانه است
فقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتم
باورش با تو
.
.
چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظار
نیمه گم شده ات را کامل بیابی . . .
.
.
خنجر زیرِ پوستم کاشتی
فکر نمیکردی
روزی باز در آغوشت بگیرم . . .
.
.
شاید به هم باز رسیم
روزی که من بهسانِ دریایی خشکیدم
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی
(احمد شاملو)
.
.
این روزها خیلی چیزها دست من نیست
مثلا دستهایت . . . !
.
.
در راه تو بی اراده رفتن خوب است / در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند / دنبال دلم پیاده رفتن خوب است . . .
.
.
همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست
گاهی بخاطر بودن کسی ست که حواسش به تو نیست
.
.
.
بعد از مُردنم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه ام
شانه ای که سر می خواست ، سری که شانه می خواست
هر دو را برسانید به آرزوشان . . .
.
.
آمـــد امـــا در نگاهــش آن نوازش ها “نبــــــود…
چشــم خواب آلـودش را مســتى و رویــا “نـــبود …
لـب همــان لـب بود اما بوسـه اش گرمــى “نـداشـت ….
دل همــان دل بود اما مســت و بى پـروا “نبــــود…
.
.
هر آهنگی که گوش میدهم
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است . . .
.
.
شیرین ترین لبخند اون لبخندیه که
وقتی میخوای بهش اس ام اس بدی یه دفه خودش اس ام اس میده !
.
.
نمایشگاه زده ام
بیا و تماشا کن
تمام روزهای نبودنت را آه کشیده ام
و با حسرت قاب گرفته ام . . .
.
.
عمریست غم و درد نشانم داده / در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم / هر بار مرا دیده تکانم داده
.
.
.
هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..!
میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟
مـــــردانـــگی میــخواهـــــد
مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود
::
::
خودم قبول دارم کهنه شده ام، آنقدر کهنه که می شود روی گرد و غبار تنم یادگاری نوشت.
بنویس و برو..
::
::
شیرین زبانم چیزی بگو اوقاتم بدجور تلخ است..!
::
::
حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است، دلی که باید میدادی و ندادی..
::
::
دلم اصرار دارد فریاد بزند؛ اما… من جلوی دهانش را می گیرم. وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد.
::
::
تا جنون فاصله ای نیست
از اینجا که منم!
مهدی اخوان ثالث
::
::
گاهی دلم بی هوا، هوایت را میکند… هوای تو، توئی که هیچ وقت هوایم را نداشتی!
::
::
قلابت را بدون طعمه بینداز، اینجا پر از ماهی هایست که از زندگی سیرند
::
::
تو چه گفتی سهراب؟
قایقی خواهم ساخت
با کدام عمر دراز؟
نوح اگرکشتی ساخت عمر خود را گذراند
با تبر روز وشبش بردرختان افتاد
سالیان طول کشید
عاقبت اما ساخت…
پس بگو ای سهراب شعر نوخواهم ساخت
بی خیال قایق…
یا که میگفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد…
این سخن یعنی چه؟
باشقایق باشی… زندگی خواهی کرد؟
ورنه این شعر و سخن یک خیال پوچ است…
پس اگرمیگفتی تا شقایق هست حسرتی باید خورد جمله زیباتر بود
توببخشم سهراب که اگر در شعرت نکته ای آوردم انتقادی کردم…
بخدا دلگیرم ازتمام دنیا…
از خیال و رویا…
بخدا دلگیرم
::
::
آنان که از عشق نالیدند
تنهایان بودند
به وصل رسیدگان ، اما
سخنی نگفتند
در زمان وصال
کو فرصت گفتار….
::
::
افتاده ام میان دوخط
ماندنم درد دارد
رفتنم توان میخواهد
ومن توان درد ندارم…
::
::
دل هایم برایت تنگ شده اند
آخر تو که نمیدانى براى فراموش کردنت “دو دل “شده ام!
::
::
به بعضی ها هم باید با متانت خاصی گفت: لطفا یه دهن برامون خفه شو!
::
::
برگرد و نگاه کن از من چه ساخته ای
ویرانه ای از پوست و استخوان…
و مشتی شعر عاشقانه
این عاقبت کسی ست که چشمان خیس تو را دید
::
::
((اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند
پس اگر واقعا می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید
افراد موفق هرچه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.))
آندره متیوس
::
::
مردم با شما همانگونه رفتار خواهند کرد که شما با خود رفتارمیکنید.
آندره متیوس
::
::
آنکه میگفت منم بهرتو غمخوارترین…
چه دل آزارترین شد
چه دل آزارترین…
::
::
دل قشنگتو هیچوقت درگیره (آه) نکن بذار (آه) سهم کسایی باشه که دلتو میشکنن..
::
::
پیرمرد همسایه آلزایمر دارد…دیروز زیادی شلوغش کرده بودند.
او فقط فراموش کرده بود، از خواب بیدار شود…
(راد اس ام اس)