اس ام اس و جمله های عاشقانه دل شکسته؛
تنها یک خداحافظی بی دلیل ، دل تمام سلام هایم را شکست !
::
بغض آخرین دیدارمان را پلک نمی زنم ، می ترسم دنیا را سیل ببرد !
::
باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان …
قرارمان که یادت هست ؟ اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش از این خیس نشوند !
::
::
غصه مرا خورد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای ، تمام راه را برای آغوشت دویده بودم !
::
::
خواب دیدم دوباره با همیم ، از خنده بیدار شدم و دیوانه وار به اطراف نگریستم ؛ چشمانم پر از اشک شد !
::
::
کاش حداقل جوانمردی میکردی و مهربانی ام را بهانه ی رفتنت نمیکردی تا من مجبور نشوم هر روز سنگ را نشان دلم بدهم و بگویم اگر مثل این بودی او نمیرفت !
::
::
اولین روز بارانی را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم ، چتر نداشتیم ، خندیدیم ، دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم !
دومین روز بارانی چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی ، چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم ؛ سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود !
و سومین روز چطور ؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری ، چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد !
و چند روز پیش را چطور ؟
به خاطر داری که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم !
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو …
::
::
تنها یک برگ مانده بود ، درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
::
::
دلم برای خودم سوخت وقتی شما صدایم کردی !
::
::
کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود …
::
::
وقتى مى شکنم خوب تماشا کن ، شاید روزى به دنبال تیکه هایم بگردى !
::
::
خنک شدى ؟
اما من هنوز داغم از رفتنت در این سرماى بى رحم !
::
::
ساعت ها دیگر برایم معنا ندارند ، من بی تو با سال نوری لحظه هایم را می گذرانم !
::
::
درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است …
آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود !
::
::
یه سری از حرفها هستند که امکان نداره بشه به گفتار تبدیلشون کرد ؛ این حرفا معمولا به اشک تبدیل میشن …
::
::
به یک معتاد نیازمندم جهت کشیدن دردهایم !
::
::
خسته که می شوم ، سرم را میان دستهایم می گیرم و آنقدر تکرارت می کنم که بالا بیاورم !
من انتقام زجرِ تمام لحظه های بی تو بودن را بالاخره از “خودم” خواهم گرفت …
::
::
خدایا برم نمی گردانی ؟
یک طرفم سرخ شد !
::
::
هر روز نبودنت را بر روی دیوار خط میکشم ، ببین این دیوار دیگر جایی برای خط زدن ندارد !
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی و یک خط کشیدی تنها ،آن هم روی من …
::
::
سیب از درخت افتاد
ستاره از آسمان
تو از چشم من
گاهی فرقی نمیکند از کجا ؟
سرنوشت مشترکی است سقوط …
::
::
ای چشم ها ، به کسی نگویید چیزی از درونم !
::
::
یکی بود که اونم رفت …
کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !
::
::
غم اگه نوشتنی بود
اگه غصه گفتنی بود
من هزار تا قصه داشتم !
::
::
روزی اگر نبودم تنها آرزوی ساده ام این است که زیر لب بگویی : “یادش بخیر”
::
::
نمیدانی چه رنجیست ماندن وقتی همه برای رفتنت دعا میکنند !
::
::
زندگی تمامش خطای دید است ، من تو را می بینم و تو مرا نمی بینی !
::
::
نیا لطفا !
میدانم می آیی ، لبخند نمیزنی ، میمیرم !
::
::
تو که نباشی با چتر هم که قدم میزنم ، گونه هایم خیس میشود …
::
::
ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﻣﺨﺪﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ بودنت ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻢ ؟
::
::
می شنوی ؟ دیگر صدای نفسم نمی آید ، به دار کشیده مرا بغض نبودنت !
::
::
بدترین درد این نیست که عشقت بمیره
بدترین درد این نیست به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی و اونم ندونه
میدونی بدترین درد جیه ؟ بدترین درد اینه که یکی بمیره بعد بفهمی دوستت داشته !
::
::
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من با خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام
::
::
آخرش یک اعلامیه ترحیم چاپ می کنم با عکسی دونفره و برای کسانی که هیچوقت نمی فهمند به زبان ساده توضیح می دهم آن که خاک کردید اوست ؛ آن که مرده است منم …
::
::
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته هایت را ساخته !
::
::
کاش میشد یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی و من می فهمیدم چرا ؟
::
::
دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
::
::
وقتی که رفت و منو از یاد برد
هرچی که داشتم همه رو باد برد !
::
::
من هم مثل خیلی از عاشق ها از تو یادگاری دارم ولی یادگاری من با بقیه فرق داره ؛ یادگاری من از تو سینه ای پر از درده !
::
::
چقدر آبروی دلم را خریده اند این سه نقطه ها …
::
::
امروز روز خوبی بود ، هیچ صفری اضافه نشد به هزار غمی که داشتم !
::
::
امروز در قلبم برای همیشه پلمپ شد به جرم دوست داشتن های بی مورد !
لطفا دیگر سراغ آن نیایید حتی با مجوز رسمی از عقل !
::
::
گفتی قیدت را بزنم اما ندانستی که دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !
::
::
کار سختی پیش رو دارم : بعد از رفتنت باید زنده بمانم !
::
::
سکوت تو سهمگین تر از سکوت ابرهاست ؛ هرگاه تو سکوت می کنی من می بارم !
شاید به همین خاطر سکوت کرده ای چون تو باران را دوست داری …
::
::
منتظر قطارم ، قطاری که مسافرم در آن نیست و من در ایستگاه نیستم ؛ من روی ریلم !
::
::
مسافر کناریم که پیاده شد ، پنجره ای گیرم آمد ؛ باقی مسیر را گریستم !
::
::
در باز و بسته شد ، حتما باد باز شوخی اش گرفته و باز ادای آمدنت را درمیاورد تا دلم را در قفس دلتنگی بلرزاند ؛ افسوس که نمیداند صدای پایت را حفظم …
::
::
دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :
دیگر سوار نشوید ، جا نیست !
::
::
دلم آسمان “جمعه” است ، می گیرد و نمی بارد !
::
::
بعد از مرگم همه اعضای بدنم را اهدا کنید به جز قلبم …
قلبم را در اعماق زمین دفن کنید تا آرام گیرد ، آخر قلب زخمی من دیگر نای تپیدن برای کسی را ندارد !
راستی یادم رفت ، خاکسترهای جگرم را هم دفن کنید !
(اس ام اس خور)