سخنان جین وبستر
نویسنده آمریکایی(نویسنده کتاب بابا لنگ دراز)
خدا آزادی را به كسانی می دهد كه در جستجوی آن هستند.
*
مسافرت و دیدن دنیا خود یك نوع آموختن و پروردن است.
*
من زمستان را دوست دارم كه با برف باشد نه با باران.
*
جوانی، كاری به سال و ماه ندارد، مهم این است كه انسان زنده دل و پرنشاط باشد. ممكن است موی شما سفید باشد، اما مانند پسربچه ها بیندیشید.
*
اگر عاشق بوده اید كه نیازی به بیان و روشن كردن آن نیست و اگر نبوده اید كه من نمی توانم برایتان بیان كنم.
*
كامیابی و پیروزی، بسان كرم شبتاب از دور میدرخشد، ولی از فاصلهی نزدیك نه سوی دارد و نه حرارتی.
*
انسان وقتی در مورد موضوعی كه از آن آگاهی دارد سخن بگوید یا بنویسد، می تواند سخن خود را به دیگران بقبولاند و موثر واقع شود.
*
به ناراحتی ها (حتی دندان درد) مانند تجربه ی جالبی می نگرم و از اینكه از تجربه ی تازه ای بیخبر نمانده ام، شادمانم. آسمان بالای سر من به هر رنگی باشد، من برای هر گونه سرنوشتی آماده ام.
*
انسان وقتی یك چیزی را با تمام توان بخواهد تلاش می كند و سرانجام آن را به دست می آورد.
*
من از مردمی كه می نشینند و رو به آسمان می كنند و چشمها را در چشم خانه می گردانند و می گویند “خواست خدا چنین بوده است”، در حالی كه یقین دارند چنین نیست، بسیار خشمگین می شوم.
*
افتادگی یا گردن نهادن و خشنود بودن و یا هرچه می خواهید نامش را بگذارید، نشانه ی سستی و درماندگی است.
*
زندگی بدون پیشگویی های خود یكنواخت است، مرتب باید خورد و خوابید، وای به روزی كه انسان همه چیز را بداند و هیچ رویداد غیرمنتظره ای روی ندهد.
*
وقتی كسی تقدیر را باور داشته باشد، طبیعی است كه می نشیند و می گوید “هرچه خدا بخواهد همان است.”
*
انسان هرگز چیزهایی كه مزه اش را نچشیده هوس نمی كند، اما پس از اینكه یكبار مزه ی نعمتی را چشید، آن وقت دیگر محرومیت از آن دشوار است.
*
می خواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و می خواهم وقتی كه خوش هستم بدانم كه خوش هستم.
*
افسوس گذشته را خوردن و به امید آینده به سر بردن نادرست است؛ باید از این لحظه بیشترین بهره را برد.
برخی از افراد زندگی نمی كنند، مسابقه ی دو گذاشته اند، می خواهند به هدفی كه در افق دوردست دارند برسند و در حالی كه نفسشان به شماره افتاده، می دوند و زیبایی های پیرامون خود را نمی بینند.
*
زن به هر چه توجه كند و دلبسته باشد، خواه بچه، میكروب، همسر، شعر، كلفت و نوكر، گلكاری، افلاطون، متوازی الاضلاع یا بازی بریج، در هر حال و اساساً به لباس و قر و فر دلبسته است.
*
شوخی های بزرگ مهم نیستند، اصل این است كه انسان بتواند از یك موضوع كوچك شاد باشد.
*
دنیا پر از شادی است، اگر، هر چه پیش آید انسان بپذیرد. تنها راز كامیابی در این است كه انسان چشم داشت زیادی نداشته باشد.
*
وقتی انسان به شخصی، مكانی و یا روش ویژه ای در زندگی عادت كند و ناگهان آن را از دست بدهد، یك جای خالی در دل انسان باقی می گذارد.
*
مهمترین ویژگی آدمی، قوه ی تخیل و تصور او است. برای اینكه انسان می تواند خودش را به جای دیگری در نظر بگیرد. این ویژگی، انسان را فهمیده و دلسوز می كند.
*
بچه ها باید یاد بگیرند كه هر كاری را با عشق و دلبستگی انجام دهند نه از روی وظیفه شناسی.
*
وقتی كه شما یك دختربچه ی نه ساله ی گرسنه ای را در آبدارخانه بگذارید كه كاردها را جلا دهد و یك ظرف نان شیرینی هم كنار دستش باشد و تنهایش بگذارید، چه انتظاری دارید؟
*
با مردها سر و كله زدن به راستی نیازمند تدبیر است. اگر آدم نقطه ی حساس آنها را بیابد، مثل گربه خرخر می كنند و اگر برخلاف میل آنها رفتار كنی چنگ می زنند.
*
همه كس آرزو دارد كه به رویدادهای غیر منتظره برخورد كند؛ این در زندگی بشر طبیعی است.
*
آن روز كه ما زنها حقوق خود را به دست بیاوریم شما مردها باید حسابی مراقب خودتان باشید كه كلاه سرتان نرود.
*
من با این فلسفه كه ناامیدی و نكبت و غم، نیروی اخلاقی را تقویت می كند مخالفم. افراد نیكبخت و شادمان هستند كه مهر و محبت می بخشند.
*
چقدر دشت و صحرا پرماجرا است و لذت زندگی درآمیختن با این ماجراها است نه نوشتن آنها در كتاب.
*
ناراحتی های بزرگ نیست كه صبر و بردباری نیاز دارد، بلكه این ناراحتی های خرد خرد و جگر سوراخ كن را با تبسم برگزار كردن، به راستی نیازمند روحیه است.
*
عیب كار اینجاست كه در دانشكده انتظار دارند آدم همه چیز را بداند.
*
گاهی یتیم بودن هم مزایایی دارد.
*
بسیار مشكل است كه آدم بخواهد تمام وقت مراقب خود باشد تا آنچه را احساس می كند نگوید.
*
هیچ چیز مثل نامه نمی تواند اصطلاحات ادبی و استعداد و قدرت تخیل شخص را برساند.
(جملات حکیمانه)