دلنوشته های زیبا در مورد خداوند؛
خدای مهربان من!
در این هنگامه سحر که تیرگی رو به نیستی میرود و روشنی جان میگیرد
با ذره ذره وجود خود، تو را میخوانم و زیباترین ترانه هستی را به تو هدیه میکنم
*
*
ای فرستنده قرآن عظیم و فرشتگان قریب و پیامبران کریم،
دستان سبز خواهشم را به سوی نگاه بخشنده تو میگیرم تا
به مدد مُلک قدیم خود از روشنی طبیعتت سیرابم سازی ای زنده ی استوار
*
*
تو را به نام تابندهات که همه آسمانها و زمینها را روشن ساخته
و به تلاوت آن، اولین و آخرین نیک میگردند، سوگند میدهم؛
ای زنده پیشترین و آخرین،
*
*
ای حیات بخش مردگان و میراننده ی زندگان
ای زندهای که جز تو هیچ معبودی نیست
*
*
خدای خوب من!
در این صبح مقدس و در همه صبحهایی که چشمانم به رنگ زندگی باز میشوند
با او پیمان میبندم و بیعتش را گردن مینهم و هرگز از آن بیرون نمیآیم
*
*
خدای من
مرا از یاران و همرهان ولیّمان قرار ده
آنان که پیشی گرفتهاند در دفاع از او
در اطاعت از او، در حمایت از او و در ارادتورزی به او
*
*
پروردگارا
اگر روزی مرگ به سراغ من آمد
که خواهد آمد
پس مرا به گونهای از گور بیرون آر که کفنم جامه جنگ من باشد
و شمشیرم کشیده و نیزهام برافراشته باشد تا دعوت داعی تو را اجابت کنم
*
*
پروردگارا
بزرگ آرزوی من، دیدن چهرة دلنشین آن عزیز و پیشانی بلند و درخشان اوست که روشنی چشمان من است
پس شتاب فرما در فرج شیرین او و آسان نما ظهور سبزش را و گل بباران راه آمدنش را
که تنها تو میدانی چه عظمتی است در پیمودن راه او و چه گواراست
جریان امر او و چه لذتی است در پشتیبانی و حمایت او
*
*
پروردگارا
او واسطه فیض بیکرانه توست
شهرهایت را با وجودش آباد ساز و بندگانت را با نفسهای مهدویش زنده گردان
*
*
خدایا
بر بیچارگی ما رحم آور و کلاف سردرگم
و آشفته روزمرهگریهایمان را به حضور گرم مولایمان سامان بخش.
ظهور او را به رغم ادعای بیخبران نزدیک ساز. ای مهربانترین عزیز مهربان