جملات ویژه شهادت امام جواد سلام الله علیه؛
نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا
روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد
با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود
داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد . . .
*
*
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو / شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو
اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم / گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو . . .
*
*
از من گرفته همسر من خورد و خواب را / زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا / مسموم کرد زاده ى ختمى ماب را . . .
*
*
برون حجره همه پایکوب و دست افشان
درون حجره یکی بود، دست و پا می زد
ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد
ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد ؟
*
*
آتش زهر اگر شعله به پیکر میزد / شعله بر جان و دلش یار ستمگر میزد
نوجوان بود ولی سیر دل از زندگی اش / بسکه آذربه دلش یار ستمگر میزد . . .
*
*
گله از دشمنی دشمن و بیگانه نداشت / ناله از کینه و بی مهری همسر میزد
طائر باغ رضا بود ولی کنج قفس / همچو مرغی که پرش سوخته پر پر میزد . . .
شهادت امام جواد (ع) تسلیت
*
*
منکه از سوز عطش در تب تابم مادر / تشنه ام تشنه ی یک جرعه ی آبم مادر
عجل آمد به سراغ من و در این دم مرگ / نه به بالین پسرم هست نه بابم مادر . . .
*
*
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روی شوق در ره جانانه جان سپرد . . .
*
*
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب / از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا / در حجره ی در بسته ی بغداد امشب . . .
*
*
خورشید سپهر عدل و داد است جواد
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد . . .
*
*
سلام ما به رخ انور امام جواد / درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود / کسى به وادى غم، یاور امام جواد . . .
*
*
سلام بر امام جواد(ع) که «جود» قطره ای بود در پیشانی بلندش
و «علم» غنچه ای بود از گلستانِ وجودش و «حلم» گوهری بود از گنجینه فضایلش.
*
*
سلام بر امام جواد(ع) که ۲۵ سال، خورشید فضیلت را رویاند و شکوفاند و خود،
فروزان تر از خورشید تابید و درخشید . . .
*
*
ای باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند
در حالی که هنوز بیش از ۲۵ گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود . . .
*
*
گلچین به باغ پرپر من خنده میکند
بر حال زارو مضطرمن خنده میکند
این درد خویش را به که گویم که ای خدا
در بی کسیم همسر من خنده میکند . . .
*
*
خانه ی دل از غم آن آشنا آتش گرفت
یا که گویم قلب او هم از جفا آتش گرفت
زهر کینه همچو میخی روی سینه جا گرفت
سینه و قلب و همه جای شما آتش گرفت . . .
*
*
گر که دردم دواکنى چه شود
حاجتم را روا کنى چه شود
قسمتم کربلا کنى چه شود
یا جوادالائمه ادرکنى
اى که روح عبادتى ما را
عذر خواه قیامتى ما را
جان زهرا عنایتى ما را
یا جوادالائمه ادرکنى
*
*
لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بود
مردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشه حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود . . .
(پاتوق)