( اشعار شهادت امام حسین علیه السلام )
باز این چه نواست ، وز کجا میآید؟ … (مرثیه ای از حسان)
باز این چه نواست ، وز کجا میآید ؟
کاین نغمه به گوش آشنا میآید
یا رب چه غبار دلنشینی است که باز
بر لوح دل از خاطره ها میآید ؟
این کیست ، که از قصه پر غصه او
غمهای دگر ، به انتها میآید ؟
این کیست ، که بر پرده دل چنگ زند
کز شور غمش ، دل به نوا میآید ؟
این کیست ، که از شتاب چرخ عمرش
گرد غم و طوفان عزا میآید ؟
این کیست ، که از شعار آزادی او
بر گوش مجاهدان ، ندا میآید ؟
این کیست ، که هر کس شنود نامش را
با چشم تر و ، نوحه سرا میآید ؟
این کیست ، که هر جا گذرد ، همچو بهار
بوی گل سرخ ، از فضا میآید ؟
این کیست ، که حج خویش ، ناکرده تمام
لبیک به لب ، به نینوا میآید ؟
خون در دل عاشقان حق ، میجوشد
یک لاله عذار حق نما میآید
از شهر نبی ، مسافری سرگردان
با قافله اش ، به کربلا میآید
این عاشق سرگشته ، حسین است ، حسین
کاینجا به مشیت خدا میآید
این ذبح عظیم است ، که از بیت خدا
با جمله عزیزان به منا میآید
اکبر به شتاب ، از پی ثار الله
با قلب حسین ، پا به پا میآید
قاسم که درین سفر بجای حسن است
آید به نظر که مجتبی میآید
عباس به پاس محمل خواهر خویش
چون سایة زینب ، ز قفا میآید
گر جنگ و ستیز است ، خدایا ، در پیش
پس دختر زهرا به کجا میآید ؟
کس نیست ( حسانا ) که بپرسد ز رباب :
با اصغر شش ماهه ، چرا میآید ؟
حبیب الله چایچیان (حسان)